کیمیا خاتون دختر محمدشاه ایرانی و کراخاتون، زیباروی اکدشانی، که پس از مرگ شوهرش به عنوان همسر دوم به عقد و ازدواج محمدجلالالدین بلخی در آمده بود، پس از ازدواج مادرش ساکن حرم مولانا شد، و داستان حیرتانگیز زندگی وی بالمآل نگاهی به بخشی از زندگی واقعی، خانوادگی و به عبارت دیگر بعد انسانی حیات مولانا دارد یعنی آن بخش از زندگی او که همواره در سایه عظمت ابعاد روحانی، عرفانی و فراانسانی شخصیتش به محاق فراموشی سپرده شده. از همین روی است که هرچند این رمان تاریخی برداشتی خیالپردازانه از یک ماجرای واقعی میباشد سعی بسیار رفته تا واقعیترین تصویر خیالی ارائه گردد. -مولف- «…نویسنده در این رمان تلاش میکند نهایت وفاداری خود به تاریخ و دین خود را نسبت به شخصیتهای به شدت مقبول و اسطورهگون ادا کند… هرچند برخورد نویسنده با تاریخ به رغم توجه به درستی و دقت در منابع تاریخی که حکایت از اشراف او بر منابع تاریخی دارد، در بسیاری موارد، مانع تخیل آزادی وی نیست؛ به خصوص هنگامی که نویسنده به شخصیت کیمیا میپردازد و از تخیلی پویا استفاده میکند. در جایی که تاریخ به نفع داستان عقب مینشیند. حظ خواندن داستان دوچندان میشود…مشاهده میکنیم که با رمانهای تاریخی متفاوت با رمانهای تاریخی موجود مواجهیم…اما مهمترین امتیاز این رمان نسبت به رمانهای تاریخی موجود، آشناییزدایی از یک موضوع مالوف تاریخی و نیز شکل و ساختار در آمیزی تکنیکهای روایی سنتی و مدرن و شیوه پرداخت رمان است…اما نگاه رمان مدرن امروز دور از قداستها و توهم ها به طور مستقیم فردیت فرد را نشانه میرود…» بهناز علی پور گسکری جهان کتاب، سال دهم، شماره نهم «…همه این اخبار، دستمایه خانم سعیده قدس در نگارش رمان خواندنی کیمیا خانوم شده که به نثری پاکیزه و روان نگارش یافته است. در رمان خانم سعیده قدس که بر مقولات عرفانی، وقوفی روان شناختی دارد. کیمیا، دختر کراخاتون از همسر متوفایش محمدشاه ایرانی است که پس از مرگ همسر به عقد ازدواج مولانا درآمده و وی نادختریش را به زنی به شمس داد…» کتاب عشقنوازیهای مولانا نوشته جلال ستاری
157,250 تومان
52,700 تومان
کیمیا خاتون
Earn 14 Reward Points160,000 تومان 136,000 تومان
وزن | 370 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
تعداد صفحه | 285 |
نوبت چاپ | چهل و هشتم |
سال انتشار | 1399 |
جلد کتاب | شومیز |
شابک | 9789643621964 |
1 عدد در انبار
3 دیدگاه برای کیمیا خاتون
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
در راه احساس غریبی داشتم. دلم میخواست زار بزنم. فکر میکردم همه، به خصوص بهاءالدین و کرامانا بدجوری نگاهم میکنند. از علاءالدین که مقصر اصلی بد حالیام بود و همه اتفاقات زیر سر او بود نفرت داشتم و ابدا نگاهش نمیکردم. وقتی میدیدم زنجرهها (جیرجیرکها) به جایم زار میزنند و آسمان غروب را در طول راه میانبازند، لذت غمگینانهای میبردم. صدا، صدای حال من بود: بیمعنی و مبهم و غمانگیز و بیآغاز و فرجام.
این بار لبخندی پر معنیتر صورت پف کردهاش را که دانسته بودم عارضهی آخرین روزهای بارداری است، روشن کرد و با تکان سر گفت: بستگی به اهمیت آن دوست و موضوع دارد… اگر خیلی مهم باشد پیش ما اکدشانیها رسم است که طرهای از گیسوانمان را با رشتهای طلا یا نقره میبافیم و برایش میفرستیم.
هنوز مادرم تنها مشاورم بود. بیآنکه نیازی به توضیح زیادتر ببینم، از او پرسیدم: مادر! اگر با یکی قهر کرده باشیم و بعد گناهش را بخشیده باشیم و بخواهیم با او آشتی کنیم، باید چه کار کنیم؟ مادرم کمی فکر کرد و با لبخندی پروقار و بزرگ منشانه گفت: تا ببینیم کی هست! گفتم کسی که نمیخواهم اسمش را بگویم.
علی –
کتاب روانشناختی دختری نوجوان به نام کیمیا است که پرداختی رمانتیک در فضایی شاعرانه داره و همچنین وفادار به تاریخ هست
علی –
نظر من این کتاب فقط از دیدگاه شخصی که از اصل روابط بین مولانا و شمس اطلاع نداشته نوشته شده. و نشون میده که دیگران از بیرون چه فکری میکردن. درباره کیمیا و اینکه چه شد هم نه من و نه هیچکس دیگهای اطلاع دقیقی نداره. فقط این رو میتونم با اطمینان بگم که ملت عشق زبان گویاتر و قابل باورتری داشت
بهنام مؤمنی –
چه کتاب جنجالیای شد این کتاب. خانم سعیده قدس تلاش کرده روابط شمس و خانوادۀ مولانا را با زبانی بهروز بیان کند. اینکه چقدر به واقعیت نزدیک است، الله اعلم. پیشنهاد میکنم دوستان اول کتابهای دکتر موحد را بخوانند که دربارۀ شمس نوشته شده است.