“شیطان” نولا (چیزی بین رمان و داستان کوتاه) از لئو تولستوی است. این داستان در سال 1889 نوشته شده است ، و در سال 1909 تولستوی پایان دیگری برایش می نویسد اما در سال 1911 تنها پس از مرگ او منتشر می شود. تولستوی در “شیطان” به عواقب احساسات جنسی می پردازد.
دو جوان به نام های یوگنی ایرتنیف و برادرش آندری پس از مرگ پدرشان صاحب میراث هنگفت او می شوند. اما این وراث شامل بدهی هایی می شود و برادران باید تصمیم بگیرند که آیا آن را قبول کنند یا نه. یوگنی میراث را قبول می کند و سهم برادرش را خریداری می کند ، و فکر می کند می تواند قطعات بزرگی از زمین را به فروش برساند در حالیکه قطعات دیگر را آباد می کند. یوجین در حالی که به تنهایی با مادرش زندگی می کند و در مزرعه کار می کند دلتنگ روابطی که با زنان در سنتپترزبورگ داشت می شود و وقتی از افراد محلی روستا سوال می کند نگهبانی دهقانی را به او معرفی معرفی می کند که شوهرش در شهر زندگی می کند …
لئو تولستوی به خاطر رمان های حماسی اش شناخته شده است که جامعه را به خوبی کالبد شکافی و تشریح می کند اما شاید بتوان گفت رمان شیطان افشاگرترین و شگفت انگیزترین شخصیتی است که او تاکنون نوشته است. در حقیقت ، او آنقدر در این داستان بی پرده فکر کرده است که دستنوشته اش را در یک صندلی در دفتر خود پنهان کرد تا همسرش آن را پیدا نکند و هرگز اجازه ندهد که در طول زندگی چاپ شود.
علی –
رمان خوبی درباره احساسات جنسی
علی –
من به شخصه داستان را دوست داشتم. فقط علاقمند بودم که در پایان داستان شخصیت اصلی راهی برای مبارزه پیدا کند یا رهایی یابد، که شاید نکته اخلاقی و مثبتی باشد برای خودم ولی اینطور نشد.