رسول پرویزی نویسنده مقالات انتقادی و داستان های طنز آمیز را همه می شناسند.آثار پرویزی به علت اصالت و ذوق ابداعی که در آن ها به کار رفته در نوع حود بی نظیر است.این داستان ها بیشتر در مجله سخن و روزنامه ایران ما به چاپ رسیده و موسسه انتشارات امیرکبیر خوشوقت است که آن ها را یکجا به دوستان انتشارات خود هدیه میکند.
کافور پوش
Earn 6 Reward Points
48,000 تومان 40,800 تومان
شب های روشن و پنج داستان دیگر
Earn 6 Reward Points
260,000 تومان 221,000 تومان
مشاهده سبد خرید “چایت را من شیرین میکنم” به سبد خرید شما اضافه شد.
-15%اتمام موجودی
شلوارهای وصله دار
امتیازدهی 5.00 از 5 در 3 امتیازدهی مشتری
(3 بررسی مشتری)
Earn 6 Reward Points65,000 تومان 55,250 تومان
وزن | 160 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
چهاردهم |
سال انتشار |
1395 |
تعداد صفحه |
195 |
جلد کتاب |
شومیز |
زبان کتاب |
فارسی |
شابک | 9789640018347 |
ناموجود
توضیحات
نظرات (3)
5
امتیاز 5 از 5
3 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
امتیاز 0 از 5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
امتیاز 0 از 5
محتوای مفید و آموزنده
0
امتیاز 0 از 5
3 دیدگاه برای شلوارهای وصله دار
پاکسازی فیلتر
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
محصولات مرتبط
شبیه مریم: روایتی داستانی از زندگی بانو فضه، خادمه حضرت زهرا (س)
امتیاز 5.00 از 5
محمد امین –
رسول پرویزی قلم خیلی طنز آمیزی داره خصوصا تو داستان قصه عینکم من خیلی خندیدم
علی –
تمام داستانهای این کتاب، وابستگی داستانی با یکدیگر ندارند و هرکدام به صورت داستانی مستقل هستند؛ این ویژگی، خواندن کتاب به صورت گزینشی و غیرپیوسته هم امکانپذیر میکند.
حامد (خریدار محصول) –
بهار شیراز مستکننده است. در هوا سکر و مستی خاصی پاشیدهاند؛ تنفس چنین هوایی حالت نیممستی به آدم میبخشد. به نحوی که جام دل، لبریز از عشق و آرزو میشود و کارهای مثبت فراموش میگردد. بچهها دلشان میخواهد به صحرا بروند و در ساقهی سبز گندم و جو نی بزنند. جوانان سراغ عشقشان میروند و پیران هوس جوانی دارند. در این فصل و در این شهر، صحبت از کار کردن حرف مفت است. لااقل برای محصلان خیلی مفت است. با این حال، همهی ما در آن زندان که نامش کلاس بود با بیحوصلگی نشستیم. آن حرارت و شادی حیاط مرد. گویی گرد مرگ بر سراسر محیط مدرسه پاشیدند…