سلام بر ابراهیم 1
سلام بر ابراهیم (جلد اول) قیمت اصلی: 130,000 تومان بود.قیمت فعلی: 110,500 تومان.
بازگشت به محصولات
خودت باش دختر
خودت باش دختر قیمت اصلی: 140,000 تومان بود.قیمت فعلی: 119,000 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

سلام بر ابراهیم (جلد دوم )

سلام بر ابراهیم (جلد دوم )

قیمت اصلی: 65,000 تومان بود.قیمت فعلی: 55,250 تومان.

ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی

(دیدگاه کاربر 14)
قیمت پشت جلد:65,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

سی و هشتم

سال انتشار

1395

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
55,250 تومان 52,000 تومان 48,750 تومان 45,500 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 65,000 تومان بود.قیمت فعلی: 55,250 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:65,000 تومان

با خرید این محصول 6 سکه معادل 1,105 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

جلد دوم این کتاب، ادامه خاطراتی است که در جلد اول آن منتشر شده اند. تعدادی از خاطرات بودند که در جلد اول کتاب چاپ نشدند. دلیلش هم این که گروهی از افراد و راوی ها را پیدا نکردند و یا در دسترس نبودند. بنابراین تعدادی از مصاحبه هایی که بعد از چاپ جلد اول کتاب انجام شد و یا کراماتی که بعد از چاپ جلد اول کتاب، از این شهید دیده شدند، برای چاپ در جلد دوم تدوین شدند.

خاطرات جدید همرزمان و دوستان شهید در جلد دوم «سلام بر ابراهیم» رونمایی شده است. شهید هادی بواسطه اخلاق پهلوانی و منش ایمانی اش، مریدان بسیاری میان جوانان کشورمان پیدا کرده است.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
55,250 تومان 52,000 تومان 48,750 تومان 45,500 تومان
شناسه محصول: 37749 دسته: , برچسب: , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

بااتوبوس راهی‌تهران‌بودیم‌بیشتر
مسافرین‌نظامی‌بودندراننده‌به‌محض
خروج‌ازشهرصدای‌نوارترانه‌رازیادکرد.
ابراهیم‌چندبارذکرصلوات‌داد.
بعدهم‌ساکت‌شدامابسیارعصبانی‌بود.
ذکرمی‌گفت‌دستانش‌رابه‌هم‌فشار
می‌دادوچشمانش‌رامی‌بست.
حدس،زدم‌به‌خاطرنوارترانه‌باشد.
گفتم:می‌خوای‌برم‌بهش‌بگم؟گفت:
قربونت‌بروبهش‌بگو‌خاموشش‌کنه.
راننده‌گفت:نمیشه‌خوابم‌می‌بره.
من‌عادت‌کردم‌و‌نمی‌تونم.
برگشتم‌به‌ابراهیم‌مطلب‌راگفتم.
فکری‌به‌ذهنش‌رسیدازتوی‌جیبش
قرآن‌کوچکش‌رادرآوردوباصدای
زیباشروع‌به‌قرائت‌آن‌کرد
همه‌محوصوت‌اوشدندراننده
هم‌چنددقیقه‌بعدنوارراخاموش‌کرد
ومشغول‌شنیدن‌آیات‌الهی‌شد