داستان بلند «ستاره ها همه می میرند» راوی زنی را در پیشخوان خود دارد که در بدو داستان با همسر خود برای یک سفر علمی تفریحی به کویر رفته اند؛ سفری که بهانه اش رصد بارش شهابی است اما در واقع برای بازگویی دو راز بزرگ میان این زوج شکل گرفته است. راز تولد فرزندشان و راز مرگ قریب الوقوع یکی از آنها.
نویسنده در چنین مختصاتی داستان خود را با توصیف هایی زیبا که با رصد آسمان شب در کویر بی ارتباط نیست شروع می کند و رفته رفته تصویری جذاب از احساس درونی زنی در آستانه مادر شدن و در هنگامه از دست دادن شوهرش را به تصویر می کشد. تصویری از زنی که باید آخرین روزها و لحظات زندگی با همسرش را با شیرینی هرچه تمام تر در درون خود مزه مزه و اندوخته کند و در عین حال مهیای پذیرش
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.