در واقع می خواستم نویسنده شوم؛ اما پس از وقایعی که برایتان خواهم گفت مهندس زمین شناسی و پیمانکار شدم. مبادا خوانندگانم گمان کنند چون شروع به گفتن حکایتم کرده ام ماجراها به پایان رسیده و پشت سر گذاشته شده است، زیرا هر بار با به یاد آوردن اتفاقات بیشتر در آن ها فرو می روم. برای همین، حس می کنم شما نیز به دنبال من به درون رازهای پدر و پسر کشیده خواهید شد. سال 1985، پشت بشیکتاش در آپارتمانی نزدیک کاخ ایهلامور زندگی می کردیم. پدرم داروخانه ی کوچکی داشت به نام حیات. داروخانه یک شب در هفته تا صبح باز و پدرم کشیک بود. شب هایی که کشیک بود، شامش را من برایش می بردم. دوست داشتم وقتی پدر قد بلند، لاغر و خوش تیپم کنار صندوق غذا می خورد در داروخانه ای که بوی دارو می داد بمانم
اتمام موجودی
زنی با موهای قرمز
Earn 2 Reward Points
18,700 تومان
وزن | 230 گرم |
---|---|
ابعاد | 12 × 19 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
موضوع | |
ناشر | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1397 |
تعداد صفحه | 318 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
ناموجود
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.