روی ایوان بزرگ فرش انداخته و مخده ها را چیده بودند. سماور روشن بود و مش غلام قوری و استکان ها را وارسی می کرد. قلیان ها را شسته و آماده به ردیف گذاشته بودند. پدرم روبدوشامبرطلایی رنگش را پوشیده و منتظر همپالگی هایش بود…
مشاهده سبد خرید “زمان لرزه” به سبد خرید شما اضافه شد.
اتمام موجودی
روزی که عمه خورشید مرد
امتیازدهی 4.00 از 5 در 2 امتیازدهی مشتری
(2 بررسی مشتری)
Earn 3 Reward Points
30,000 تومان
وزن | 206 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ |
چهارم |
سال انتشار |
1396 |
تعداد صفحه |
184 |
جلد کتاب |
شومیز |
زبان کتاب |
فارسی |
شابک | 9786009819980 |
ناموجود
توضیحات
نظرات (2)
4
امتیاز 4 از 5
2 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
امتیاز 0 از 5
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
امتیاز 0 از 5
محتوای مفید و آموزنده
0
امتیاز 0 از 5
2 دیدگاه برای روزی که عمه خورشید مرد
پاکسازی فیلتر
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
محصولات مرتبط
آسمان شیشه ای نیست
امتیاز 4.67 از 5
سوگند –
روایت متفاوتی دارد .بد نیست
علی –
برهه ای از تاریخ معاصر کشورمون بیان شدا. کتاب خوبیه