

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


روزی روزگاری فوتبال
روزی روزگاری فوتبال
320,000 تومان قیمت اصلی: 320,000 تومان بود.272,000 تومانقیمت فعلی: 272,000 تومان.
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دهم |
سال انتشار | 1388 |
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
272,000 تومان | 256,000 تومان | 240,000 تومان | 224,000 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
320,000 تومان قیمت اصلی: 320,000 تومان بود.272,000 تومانقیمت فعلی: 272,000 تومان.
در انبار موجود نمی باشد
مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 27 سکه معادل 5,440 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
از زمینهای خاکی تهران تا ترکیه. از ایتالیا و اسپانیا تا آلمان و انگلیس. از برزیل و آرژانتین تا ایالات متحده. مردم و فوتبال. تاریخ و فوتبال. سیاست و فوتبال. روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر است. از فرهنگی به فرهنگ دیگر. بازگو کنندهی سایه روشن های ورزشی که مرزها را در نوردیده و قلبها را با بهانه و بیبهانه فتح کرده. نمایشگر رویارویی شور مردم و قدرت طلبی سیاست پیشگان حول توپی گرد است و از حرکت باز نمیایستد. قلم حمیدرضا صدر بازتابنده شیفتگی مهارناپذیر آدمهایی است که نمیتواننند دلهایشان را از فوتبال بکنند. توصیفکننده برق چشمهای مشتاقی که نمیتوانند مستطیل سبز را تماشا نکنند.
وزن | 400 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دهم |
سال انتشار | 1388 |
تعداد صفحه | 411 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
1 دیدگاه برای روزی روزگاری فوتبال
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
1-10 | 11-20 | 21-100 | 101+ |
272,000 تومان | 256,000 تومان | 240,000 تومان | 224,000 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
-
خدیجه
«بفرما! میبینی؟ این هم نتیجهش. وای مورتیمر، توی همچین وضعیتی چهطور میتونی اینقدر بیخیال و بیمسئولیت باشی و یککاره وایسی به من فحش بدی؟»
«من کِی فحش دادم؟ بعد هم این رعدوبرق نتیجهٔ حرف من نبود، حتا اگه من یک کلمه هم نمیگفتم باز نتیجه همین بود. خودت هم این رو خوب میدونی اوانجلاین یا دستکم باید بدونی که وقتی فضای جَو پُر از بار الکتریکی میشه…»
«آره… آره… همینطوری وایسا و با من بحث کن و بحث کن و بحث کن! اصلاً نمیفهمم چهطور میتونی این رفتار رو با من داشته باشی، اون هم وقتی که میدونی این خونه میلهٔ برقگیر نداره و زن و بچهٔ فلکزدهٔ تو ول شدهن به امان خدا. داری چیکار میکنی الان؟ توی همچین وضعی داری کبریت روشن میکنی؟ پاک زده به سرت؟»
-
خدیجه
«با من حرف نزن مورتیمر. تو خوب میدونی که وقتی همچین رعدوبرقی میزنه هیچجا به اندازهٔ تختخواب خطرناک نیست. این رو توی همهٔ کتابها نوشتهاند؛ اون وقت تو هنوز اونجا دراز کشیدی، از عمد میخوای خودت رو تلف کنی، اون هم خدا میدونه که واسهٔ چی، لابد واسهٔ اینکه همهش بحث کنی و بحث کنی و بحث کنی و…»
«شلوغش نکن اوانجلاین. من که الان توی تختخواب نیستم، من الان…»
(با درخشش ناگهانی برق و در پی آن جیغ وحشتزدهٔ خانم مکویلیامز و صدای مهیب برق، این جمله ناتمام ماند.)
بهنام مؤمنی –
فوتبال، سینما، تاریخ. ترکیب اینها با دکتر صدر یعنی یک اثر بینظیر و جذاب. چه اسم قشنگی هم دارد این کتاب.