لوسی پیکت به عمارت بلکول می‌رود تا به دخترعموی بیمارش کمک کند اما متوجه می‌شود که روحی ناآرام در عمارت پرسه می‌زند، شایعاتی درباره‌ی گرگ‌نماها به گوشش می‌رسد و خون آشام‌ها از مرزهای شمالی نزدیک می‌شوند. لرد مایلز صاحب عمارت هم رازی را پنهان کرده است. گستاخ و نامهربان است و روی خوشی به مهمان‌ها نشان نمی‌دهد، حتی به مهمانی به زیبایی و باهوشی دوشیزه لوسی پیکت. مایلز از مرگ مرموز همسرش کلارا و خواهرش ماری آشفته است. آیا خود او در این مرگ‌ها نقشی داشته است؟ مایلز و لوسی باهم تلاش می‌کنند که آرامش را به عمارت بلکول برگردانند. اما آیا لوسی می‌تواند معمای مایلز را حل کند؟ آیا می‌تواند این مرد را دوست داشته باشد؟ این دیو را؟