نگاهشان طوری بود انگار گفته باشم فاتحه مع الصلوات! احساس کردم رنگ صورت آن ها و خودم یکدفعه پرید. از استرس داشتم می مردم. منتظر بودم هر آن به زمین برخورد کنیم و تکه تکه شویم. خلبان و کمک خلبان هر کاری بلد بودند انجام می دادند، ولی هلی کوپتر دور خودش می چرخید و پایین می رفت. صخره های زیر پایمان هر لحظه بزرگ تر و بزرگ تر شدند تا اینکه هلی کوپتر روی یک صخره لب پرتگاه افتاد…
پسر ایل
Earn 5 Reward Points
72,000 تومان 61,200 تومان
لغتنامه قهوه
Earn 5 Reward Points
232,000 تومان
232,000 تومان
-15%
خانه امن
Earn 5 Reward Points60,000 تومان 51,000 تومان
خاطرات سردار سرتیپ پاسدار بهرام نوروزی
وزن | 360 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | سوم |
سال انتشار | 1400 |
تعداد صفحه | 300 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786000349684 |
3 عدد در انبار
با خرید این محصول 5 سکه معادل1,020 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
توضیحات
نظرات (0)
بریده هایی از کتاب
توجه
با ارسال بریده کتاب 4 سکه در باشگاه مشتریان کتابستان دریافت خواهید کرد
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
هنوز بریده ای از این کتاب ارسال نشده است.
محصولات مرتبط
عموی چشم انتظارت (چند روایت از دوران اسارت آزادگان و نامه نگاری آنها با حضرت آیت الله خامنهای)
امتیاز 5.00 از 5
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.