معرفی کتاب
کتاب حاضر، در پنج فصل با عناوین به روایت مادر، به روایت همرزمان، دوری و فراق تا آخرین دیدار به رویات مادر، شهادت به روایت همرزمان و خانواده شهید و عکس ها، یادداشت ها و مستندات توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه ثارالله منتشر شده است.
در فصل پایانی کتاب اطلاعاتی از روزنامه حدیث کرمان، مورخ 19 اسفند سال 64، 12 آبان 66، ویژه نامه فتح شماره 115، سخنان سردار سلیمانی در دیدار با هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان، وصیت نامه سردار شهید یوسف الهی، روزنامه اطلاعات به تاریخ 15 ـ 21 تیرماه سال 78، دست نوشته های محمدحسین، نامه شهید به یکی از دوستانش، شمه ای از ویژگی های امام، نامه پدر شهید از مدینه خطاب به فرزندانش، دل نوشته های محمدحسین بعد از شهادت دوستانش از جمله غلامرضا صانعی، علی رحیم آبادی، حمید مظهری صفات، محمد امیری، اسلاملو و صانعی و محمدعلی کازرونی آمده است.
مهری پورمنعمی در مقدمه کتاب حسین پسر غلامحسین آورده است، “نگارش واقعیات و ثبت خاطرات روزهای حماسه و خون، روزهای عطش و آتش و شمشیر و شهادت بسیار دشوار و جذاب است. بدون شک بیان حقایق دوران دفاع مقدس و حماسه حضور دلیرمردان مبارز و بی ادعا و آمیختگی آن با شعر و احساسات عارفانه بر تاثیرگذاری آن بر مخاطب با توجه به حجم خاطرات افزوده و فضا را متنوع و خستگی ناپذیر می کند. ”
کتاب حسین پسر غلامحسین، زندگی ضمن معرفی شهید محمدحسین یوسف الهی به رابطه سردار حاج قاسم سلیمانی با وی می پردازد.
واژه “حسین پسر غلامحسین” برگرفته از سخن سردار حاج قاسم سلیمانی در مواقع حساس نبرد به این شهید بزرگوار بوده است.
دربار شهید:
شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
زهرا –
خیلی قشنگ و تاثیرگذار بود ، همیشه دوست داشتم بیشتر درباره ی این شهید عزیزی که حاج قاسم وصیت کرده بودن که کنار مزار ایشون به خاک سپرده بشن ، بدونم
راضیه –
تعریف این کتاب رو زیاد شنیده بودم دوست دارم یه روز این کتاب رو تهیه کنم
مهسا –
این شهید بزرگوار همون شهیدی هستن که حاج قاسم خیلی ازشون تعریف میکردن و وصیت هم کردن کنار مزار ایشون به خاک سپرده شن. برام واقعا جالب بود چطور یک آدم میتونه به این حد از اخلاص برسه. واقعا کتاب قشنگی بود. به صورت تک خاطر تک خاطره از همرزم ها و خانواده شهید روایت شده
فهیمه –
متن کتاب کمی ادبی هست و اون ساختار روان داستانی رو نتونسته محقق کننه نویسنده. اما در کل احوالات یک شهید عارف مسلک هست که سردار سلیمانی وصیت کردن کنار ایشانن به خاک سپرده بشن به لحاظ ارادتی که سردار قلبا به این شهید داشتن
مریم سپهوند –
بسیاااار عالی.
حمید درویشی شاهکلائی –
از قلم نویسنده که بگذریم، محتوای خاطرات آموزنده و جذاب است. البته من کتاب نخلهای سوخته درباره همین شهید را ترجیح میدهم. ان شاءالله به برکت همین شهدا، ما هم از سیره و سبک زندگی شهدا درس بگیریم. خدا به حاج قاسم خیر بدهد در دهه 70 در معرفی شهدای کرمان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان سنگ تمام گذاشت.