تهوع اثر ژان پل سارتر
رمان تهوع، داستان نویسنده ای فرانسوی به اسم آنتوان روکانتن را روایت می کند که وجود و هستی خود را مایه ی رنج و عذابش می داند. او تمام احساسات و عقاید خود را درباره ی جهان و آدم های پیرامونش، به شکل یک دفتر خاطرات روزانه می نویسد و باور دارد اشیاء بی جان و موقعیت های مختلف، به تعریف او از خود و آزادی عقلانی و روحی اش لطمه می زنند و این ناتوانی، او را دچار رمان تهوع می کند. تلاش های روکانتن برای رسیدن به درکی از زندگی و تنازعات فلسفی و روان شناختی خود، به سارتر این فرصت را می دهد تا انگاره های هستی گرایانه ی مکتب فکری اش را به صورت یک رمان، دراماتیزه کند. مشکل روکانتن یک افسردگی ساده یا یک بیماری روانی نیست، هرچند انزجار او از نیروهای وجودی و کشمکش های او با معنای زندگی او را به این مرز می رساند. رمان تهوع، که در زمر ه ی آثار برتر ژان پل سارتر قرار دارد، همه ی درونمایه های فلسفه ی او را دربردارد، و به راستی یکی از پر ارج ترین نوشته های ادبی روزگار معاصر است.
تهوع
Earn 12 Reward Points140,000 تومان قیمت اصلی 140,000 تومان بود.119,000 تومانقیمت فعلی 119,000 تومان است.
وزن | 310 گرم |
---|---|
ابعاد | 14 × 21 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | یازدهم |
سال انتشار | 1399 |
تعداد صفحه | 312 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
ناموجود
1 دیدگاه برای تهوع
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
باید بروم و بخوابم. حالم خوب شده است. دیگر باید به نوشتن دلتنگیهای روزانه در دفترچه نو و زیبای خود و کاری که اغلب، دختران نوجوان انجام میدهند، پایان بدهم. نوشتن در دفتر خاطرات، تنها در یک مورد میتواند جالب باشد: زمانی که (نوشتههای روی صفحات فاقد تاریخ، با همین عبارت زمانی که، به پایان رسیده است.)
برای به تصویر کشیدن نیستی، لازم است که انسان پیشتر در وسط دنیا، با چشمانی باز و زنده، حضور داشته باشد. نیستی تنها تصویری در ذهن من بود که در آن فضای بیکران موج میزد. آن نیستی پیش از وجود، نمیآمد.
من گذشته خود را کجا میتوانستم نگهدارم؟ گذشته را نمیتوان در جیب گذاشت. برای چیدن منظم آن، باید خانهای داشت. من مالک جز بدنم نبودم. مردی تنها، مالک تنها بدن خود، نمیتواند یادبودی را نگهدارد.
دیگر هرگز هیچ فرد یا پدیدهای نخواهد توانست انگیزهای در من ایجاد کند. میدانی، آغاز دوست داشتن کسی، کار بزرگی است. باید نیرو، کنجکاوی، و بیبصیرتی داشت. حتی لحظههای در آغاز کار وجود دارد که باید از روی مغاکی پرید. اگر کسی به فکر تو باشد، چنین پرشی نخواهد کرد. میدانم که خود نیز دیگر هرگز نخواهم پرید.
عادتهای من نمرده بودند و به تحرک ادامه میدادند، آهسته و در خفا تار میتنیدند، همچون پرستاران، مرا میشستند، خشک میکردند، بر تن من لباس میپوشاندند. آیا همین عادتها، مرا بر فراز آن تپه نیاوردند؟
پایان وجود دارد، نامرئی، ولی حاضر؛ و همین پایان، به واژهها ابهت و ارزش یک آغاز میبخشد.
آرزو داشتم لحظات زندگی من همچون سایر لحظات زندگی که به یاد میآیند، به دنبال هم بیایند و مرتب شوند.
هرگز آغازی وجود ندارد. هر روز بیهوده به روزهای پیشین، به گونهای بیپایان و یکنواخت، افزوده میشود. گاهی به یک جمعبندی جزئی میرسیم و میگوییم سه سال است که سفر میکنم، یا سه سال از حضور من در بوویل میگذرد.
. انجام دادن هر کاری، مفهومی جز آفریدن یک «وجود» نبود، در حالی که «وجود» به اندازه کافی بود.
دوشنبه ۲۹ ژانویه ۱۹۳۲ بدون تردید، رویدادی برای من شکل گرفته بود. به هر حال، شباهت زیادی به یک بیماری داشت، و نه مثل نوعی یقین یا امر بدیهی. آرام و پنهانی مستولی شد. احساسی عجیب و ناراحتکننده داشتم و دیگر هیچ. پس از پیدا کردن جای مناسب، دیگر تکان نخورد. آرام و ساکت، قرار گرفت و مرا متقاعد کرد که موضوع مهمی نیست، بلکه هشداری کاذب برای شکفتن است.
بهنام مؤمنی –
والله بعضی مترجمان کاری میکنند که ما خوانندگان میمانیم چه بکنیم. الآن به کدام ترجمه مراجعه کنیم؟ این ترجمه، باتوجهبه تسلط آقای پارسایار به زبان فرانسوی، یکی از بهترینهاست. ترجمۀ امیر جلالالدین اعلم، حسین سلیمانینژاد، مهدی روشنزاده، و کیومرث پارسای هم خیلی خوب است.