این رمان را فاکنر در 1930 – یک سال پس از «خشم و هیاهو» – نوشته است . خود مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته – آن هم با کار شبانه ، پای کوره آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسیده است و پس از آن هم دستی در آن نبرده است ؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوند های آن چنان است که خواننده گمان می کند باید بیش از اینها وقت و «عرق ریزی روح» صرف پروراندن آن شده باشد . در هر حال ، این رمان را بسیاری از منتقدان ساده ترین و در عین حال کامل ترین رمان فاکنر می دانند . برخی حتی آن را شاهکار او نامیده اند . آنچه مسلم است ، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پرآشوب داستان های فاکنر به شمار رفته است ؛ اگر چه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق و ظرایف آن غالبا در نگاه اول آشکار نمی شود. از یادداشت مترجم
گور به گور
Earn 28 Reward Points330,000 تومان قیمت اصلی 330,000 تومان بود.280,500 تومانقیمت فعلی 280,500 تومان است.
وزن | 310 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | بیست و چهارم |
سال انتشار | 1391 |
تعداد صفحه | 304 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789643621933 |
2 عدد در انبار
2 دیدگاه برای گور به گور
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟»
«آره آره آره آره آره آره.»
دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟»
«آره آره آره آره.»
دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟»
علی –
کتاب آنقدر یک تعهد را به رخ میکشد که در بیشتر جاها خواننده ممکن است عصبانی شود ولی از طرفی وقتی میبیند که هر یک از افراد خانواده در این راه بهترین دارایی خود را از دست دادهاند از این همدلی آنها راضی است و آن را تحسین میکنید.
علی –
تأثیر شگرف داستان جامع و چندوجهی ویلیام فاکنر، تا همین امروز محسوس است.
خیال می کردم مرگ پدیده ای است مربوط به بدن آدم، حالا می فهمم که فقط یکی از احوال روحی آدم است.