خمپاره های فاسد
خمپاره های فاسد قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 200,000 تومان.
بازگشت به محصولات
ترکش ولگرد
ترکش ولگرد قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 200,000 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

کودکستان آقا مرسل

کودکستان آقا مرسل

قیمت اصلی: 240,000 تومان بود.قیمت فعلی: 192,000 تومان.

(دیدگاه کاربر 14)
قیمت پشت جلد:240,000 تومان
نوبت چاپ

هشتم

موضوع

قطع کتاب

سال انتشار

1395

نویسنده

ناشر

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-20 21-50 51-100 101+
192,000 تومان 180,000 تومان 168,000 تومان 156,000 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 240,000 تومان بود.قیمت فعلی: 192,000 تومان.

موجود در انبار

QR Code
قیمت پشت جلد:240,000 تومان

با خرید این محصول 19 سکه معادل 3,840 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

«کودکستان مرسل» سری دیگر از رمان های « داوود امیریان» نویسنده طنز پرداز و رمان نویس حوزۀ نوجوانان است. این کتاب او که در واقع ادامه رمان«گردان قاطرچی ها» است، مانند دیگر کتاب های او به ادبیات دفاع مقدس پرداخته و به صورت طنز راوی تلخ ترین یا شیرین ترین خاطرات زمان جنگ و مقاومت است. از ویژگی اصلی کتاب بیان خشونت جنگ با لطافت قلم نویسنده است. «داوود امیریان» که خود زمانی در جبهه حضور داشته است، اکنون راوی آن روزهای حضور است. او جنگ را به خوبی می شناسد، به همین خاطر در آثار او تصویر دقیق تری از صحنه پردازی های یک فضای جنگی در آن دوران داریم. بدیهی است یکی از عوامل موفقیت های نویسنده همین درک حسی او از محیط داستان است.

درکتاب « کودکستان مرسل» داستان حول بچه های گردان بلال می چرخد. فرمانده اعلام کرده است که قصد دارد از گردان بلال یک دسته یگان ویژه تشکیل دهد و شرایط عضویت در آن  مشکل بوده و آشنا بردار و التماس پذیر هم نیست. این یگان باعث رقابت و تلاش افراد برای عضویت در آن می شود؛ اما اینکه قرار است یگان ویژه چه وظیفه ای داشته باشد هنوز معلوم نیست و  آیا همان چیزی است که همه آروزیش را دارند یا خیر؟

در  بخش های ابتدایی کتاب سیاوش را با همان شخصیت شوخ و جنجالی می بینیم. او قبلاً درکتاب «گردان قاطر چی ها»  هم حضور داشت و حالا عضو گردان بلال است. همین موضوع باعث می شود تا نویسنده به داستان چگونگی پیوستن سیاوش از آن گردان به این گردان هم بپردازد.

«… بلند شد. خمیده و دولا رفت به طرف دریچۀ کوچکی که روی دیوار رو به رو، به طرف جبهۀ عراقی ها، بازشده بود. دوربین جنگی را برداشت و به چشمش گذاشت. سکوت بر تپه های سنگی و خاکی فراوان منطقه حاکم بود. خاکریز، دژو سقف سنگر عراقی ها را دید زد. هیچ بنی بشری طرف عراقی ها دیده نمی شد. حتی نزدیک منبع آب هم کسی نبود. سر دوربین را به اطراف چرخاند. اما دریغ از یک سرباز شل و ول و خواب آلود که برای خودش بپلکد. سیاوش تعجب کرد. در روزهای قبل تک و توک چند سرباز و درجه دار بعثی را حتی در آن هوای گرم و تفتیده دیده بود ….

… اگر کمی دوربین را به طرف پایین تر می گرفت و درست و حسابی میدان مین را نگاه می کرد، دیگر نمی توانست آن طور با خیال راحت بنشیند و به جان دانیال نق بزند.»

داوود امیریان

داوود امیریان؛ زادۀ سال 1349 در کرمان است هرچند اصالت او کرمانی نیست و پدرش آذری بوده. دو سال هم در آبادان زندگی کرده و سال 1357 مقیم قزوین شده و در سال 1360 به تهران بازگشته است.

معرفی بیشتر


وی از نویسندگان مطرح خصوصاً در ادبیات کودک و نوجوان است که در فضای رمان،طنز و فیلمنامه نویسی، آثار متعددی را ارائه منتشر کرده است.
امیریان بسیار اتفاقی وارد حیطۀ نویسندگی شد، سال 13۶۸ بود كه فراخوانی در یك روزنامه دید كه در آن خواسته شده بود خطاب به فرماندۀ شهید خود نامه ای بنویسید، این فراخوان از سوی دفتر هنر و ادبیات مقاومت داده شده بود. او هم یك خاطره دربارۀ فرماندۀ شهید خود نوشت و در مسابقۀ «فرمانده من» شركت كرد. بعد از مدت كوتاهی نوشتۀ او به عنوان سومین اثر برگزیده انتخاب شد. بعد به دفتر هنر مقاومت رفت و با آقایان سرهنگی و بهبودی آشنا شد و آن ها او را خیلی تشویق كردند و گفتند: معلوم است كه می توانی بنویسی، پس بنشین بنویس.
او نویسندگی را از سال 1369 و با نگارش خاطراتش از فضای جبهه آغاز کرد و امروز هم به عنوان یکی از جنگ نگاران نسل اول این عرصه، از برترین نویسندگان ادبیات مقاومت به شمار می رود.
وی در سال ۱۳۹۹ نشان درجه یک هنر در داستان نویسی را از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد.

از مشهور‌ترین آثار داستانی وی می توان به «فرزندان ایرانیم»، «رفاقت به سبک تانک»، «دوستان خداحافظی نمی ‌کنند»، «داستان بهنام»، «گردان قاطرچی ها»، «تولد یک پروانه» و «جام جهانی در جوادیه» اشاره کرد که تاکنون چهار دوره جایزۀ کتاب سال، ادبیات دفاع مقدس، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جوایز مختلف دیگر را کسب کرده‌ اند.
همچنین از جمله فیلمنامه هایی که امیریان نوشته و به مرحلۀ تولید رسیده و در پردۀ سینماها به نمایش درآمده اند، فیلم های سینمایی «آخرین نبرد» به کارگردانی حمید بهمنی، «بهشت منتظر می‌ماند» به کارگردانی محمدرضا آهنج و «نفوذی» به کارگردانی احمد کاوری و مهدی فیوضی است.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-20 21-50 51-100 101+
192,000 تومان 180,000 تومان 168,000 تومان 156,000 تومان
شناسه محصول: 31235 دسته: , برچسب: , , , , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

دانیال نفس‌نفس‌زنان با درد و ناله گفت: «دیگه نمی‌تونم، دارم می‌میرم.» سیاوش به کتف‌های دانیال فشار آورد. دانیال بی‌اراده شروع به ‌دویدن کرد؛ اما دویدنی که نه دویدن بود نه پیاده‌روی. انگار پابرهنه باشد و تیغ و شیشه‌ی ‌شکسته در کف پاهای برهنه‌اش رفته باشد، لنگ‌لنگان به‌جلو هل داده شد. نگو این حرف رو پسر. باورم نمی‌شه تو همون دانیال تیزوبز چندماه پیش باشی. رفتی مرخصی سرحال بشی، چاق و خیکی برگشتی؟

فقط دانیال بود که بی‌توجه به این‌همه زیبایی، بو و صدای خوش، آخر از همه با هیکل چاق و سنگین‌ خود می‌دوید و ناله و شکوه می‌کرد. پهلوهایش درد گرفته بود و سینه‌اش خس‌خس می‌کرد. صورت و بدنش خیس عرق شده بود و به ‌سختی نفس می‌کشید. برای لحظه‌ای دویدنش کند شد. دست روی پهلوی راستش گذاشت و ایستاد، دولا شد، و شروع به ‌ناله کرد. سیاوش پا کند کرد و خودش را به‌ دانیال رساند. کف دو دستش را روی کتف‌های دانیال فشار داد و گفت: «باز که شروع کردی دانیال، می‌خواهی تنبیه بشی؟»

رزمندگان گردان بلال در دسته‌ها و گروهان‌های مختلف با نظم و ترتیب می‌دویدند. دست‌ها روی سینه و گام‌ها به اندازه برداشته می‌شد. خورشید کم‌کم از پس کوه‌های مشرق در حال طلوع بود و نور درخشان و طلایی‌اش مثل نیزه‌های درخشان در آسمان رها می‌شد. پرندگان سحرخیر پرصدا در آسمان قیقاج می‌رفتند. بوی خوش گل و سبزه در تپه‌های سرسبز و پرگل‌و‌گیاه پخش شده بود. صدای آب رودخانه که نزدیک اردوگاه در جریان بود، مثل موسیقی جادویی همیشگی، جان خسته‌ی رزمندگان عرق‌کرده را تازه می‌کرد.