نصف لقمه در دهانم بود و نصف بیرون که صدای انفجار شدیدی کانال را لرزاند. همزمان با صدای انفجار گرد و خاک بلند شد و آن دو نفر فرار کردند داخل سنگر و فکر کنم نان را هم از دهانم کشیدند! انفجار درست جایی بود که نیم ساعت پیش، من آنجا بودم. لوله توپ از طرف ایران شلیک شده بود. ناخوداگاه یاد محمدرضا حقگویان افتادم. حالا او حتما در همان نقطه به شهادت رسیده بود و داغش در دل من ماند برای همیشه و من نتوانستم کاری برای او بکنم. بعد از انفجار، عراقی ها برگشتند بالای سرم و من تازه دو ریالی ام افتاد که اسیر شده ام و فهمیدم چه خاکی بر سرم شده است؟ همان لحظه دلم رفت کربلای امام حسین (علیه السلام) و یاد کاروان اسرای کربلا افتادم. به خودم دلداری دادم که ادامه رسالت و جهاد من لابد در اسارت است؛ البته اگر زنده بمانم! تازه می توانم زبان عربی هم یاد بگیرم و این دل چه وعده هایی می داد در آن وانفسای آغاز اسارت! علاوه بر آن دو، یکی یکی عراقی ها اضافه می شدند؛ درست مثل کلاغی که قارقار می کند و همه کلاغ ها را خبر می کند. هرچی کلاغ بود ریخته بودند سر من تایک افسر غواص را از نزدیک مشاهده کنند. کلمه «ملازم غواص، ملازم اول» گویی قارقار آن ها بود و من فهمیدم که ملازم اول؛ یعنی…

دختران کارخانه
Earn 9 Reward Points
78,000 تومان 70,200 تومان

آوای کوهستان
Earn 9 Reward Points
98,000 تومان 88,200 تومان
ملازم اول غواص (خاطرات محسن جام بزرگ)
Earn 9 Reward Points100,000 تومان 90,000 تومان
وزن | 670 g |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1398 |
تعداد صفحه | 708 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
فقط 2 عدد در انبار موجود است
با خرید این محصول 9 سکه معادل1,800 توماندر باشگاه مشتریان دریافت کنید!
شناسه محصول:
80498
دسته: دفاع مقدس, زندگی نامه و خاطرات, زندگی نامه و سفرنامه
برچسب: اسارت, خاطرات, دفاع مقدس, محسن جام بزرگ
اولین دیدگاه را برای “ملازم اول غواص (خاطرات محسن جام بزرگ)” ارسال کنید.