کتاب عزادران بیل متشکل از ۸داستان کوتاه است که به ظاهر ارتباطی با یکدیگر ندارند وخط داستانی جدایی دارند اما باز هم بی ارتباط با هم نیستن و در کنارهم کامل میشوند
تمام این داستانها درمورد مردم یک ده کوچک به نام بَیل است که هر داستان درباره یکی از مردم بیل است.
داستان اول: ننه رمضان در حال احتضار است و پسرش رمضان بی تابی میکنه و تحمل دوراز ننه رو نداره🥲
داستان دوم: بیماری عجیبی به ده کناری میاد و بوی مرگ همه جا می پیچه.
داستان سوم: قحطی و گرسنگی به بیل رسیده و حالا مردم دست به هرکاری میزنند💔
داستان چهارم: مشدی حسن در غم از دست دادن گاوش زندگیش تغییر میکنه. 🥲💔داستان گاو خیلی تاثیر گذار بود 🥲که مرحوم مهرجویی فیلمش رو ساخت با بازی بی نظیر مرحوم انتظامی 👌🏻
قصه پنجم ماجرای پیدا شدن یه سگ و اوردنش به ده توسط عباس و بازم جعفر 😫
داستان ششم: و ماجرای یه شی عجیب که مردم بَیل دربیابان پیدا کردند و جهل مردم ده رو نشون میداد.
داستان هفتم: واقعا عجیب بود، داستان موسرخه و اتفاقی که براش میوفته و بازم پای جعفر پسر مشدی صفر و قساوتش
داستان هشتم: در سید آباد عروسی به پا میشه و از مشد اسلام میخوان که به اون جا بره و ساز بزنه که باعث اتفاقاتی میشه.

📗داستانها گاه درونمایه ماورا دارند جایی که فکرش رو نمیکنی سابه ایی، سازی، صدای زنگوله ایی بلند میشه. و همچنین درباره جهل و خرافاتی که دامن گیر مردم ده است.بیماری و قحطی که مردم رو اسیر خود کرده و مردم گاهی مجبور به گدایی و… میشوند.
📙درون مایه کتاب ساعدی تلخ و گزنده بود و من باخوندنشون هم حس ترس، حس تنفر بهم دست میداد گاهی. اینکه ادمی گاهی چه موجود ترسناکی میشه🥲
🫤گاهی جهل و خرافات چه کارها که نمیکنه.
😩از پسر مشدی صفدر بشدت متنفر شدم یعنی بیشتر کثافت کاری هایی که میشد یه سرش همین جعفر بود 🖐🏻😫
🧐یکمی قلم ساعدی من رو به یاد قلم دولت ابادی هم می انداخت.
خلاصه که بخونید به نظرم با وجود فضای تاریک و تلخی که داشت ولی بازم ارزش داره بخونیدش👌🏻