«عارفانه» زندگی نامه و خاطرات شهید عارف احمد علی نیّری است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
در بخشی از کتاب عارفانه میخوانیم:
مدارا با بچهها در سنین نوجوانی، همراهی با آنها و عدم تنبیه، از اصول اولیه تربیت است. احمد آقا که از شانزدهسالگی قدم به وادی تربیت نهاد. او بدون استاد تمام این اصول را به خوبی رعایت میکرد.
شاید بتوان گفت: هیچ کدام از نوجوانان و جوانان آنجا مثل احمد آقا اهل سکوت و معنویت نبودند. نوع شیطنتهای آنها هم عجیب بود. در مسجد خادمی داشتیم به نام میرزا ابوالقاسم رضایی که بسیار انسان وارسته و سادهای بود. او بینایی چشمش ضعیف بود. برای همین بارها دیده بودم که احمد آقا در نظافت مسجد کمکش میکرد. اما بچهها تا میتوانستند او را اذیت میکردند!
یک بار بچهها رفته بودند به سراغ انباری مسجد. دیدند در آنجا یک تابوت وجود دارد. یکی از همان بچههای مسجد گفت: من میخوابم توی تابوت و یک پارچه میاندازم روی بدنم. شما بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید انباری مسجد «جن و روح» داره!
بچهها رفتند سراغ خادم مسجد و او را به انباری آوردند. حسابی هم او را ترساندند که مواظب باش اینجا…
وقتی میرزا ابوالقاسم با بچهها به جلوی انباری رسید آن پسر که داخل تابوت بود شروع کرد به تکان دادن پارچه! اولین نفری که فرار کرد خادم مسجد بود. خلاصه بچهها حسابی مسجد را ریختند به هم!
یا اینکه یکی دیگر از بچهها سوسک را توی دست میگرفت و با دیگران دست میداد و سوسک را در دست طرف رها میکرد و…
چقدر مردم به خاطر کارهای بچهها به احمد آقا گله میکردند. اما او با صبر و تحمل با بچهها صحبت میکرد.
کتاب عارفانه به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی تهیه، تدوین و روانه بازار نشر شده است.
مهسا –
این کتاب عالیه و زندگی خیلی افراد رو متحول کرده. شهید نیری واقعا یه عارف به تمام معنا بودن
زینب –
این کتاب میتونه دیدگاه هر کسی رو درباره همه چیز متحول کنه. بعد از خوندنش آدم به خودش میاد و یک جور دیگه به زندگی نگاه میکنه . عرفان به سن و سال نیست و برای سیر و سلوک فقط کافیه نباید ها رو انجام ندیم . خلاصه زندگی این عارفان گمنام این شعر است :آنرا که خبر شد خبری باز نیامد…
وجیهه –
خیلی خیلی قشنگ بود. نشون میده خیلی راحت هم میشه زندگی عادی داشت، هم گناه نکرد، هم از مقربین الهی شد. البته با عزم جدی و توکل به خدا.
علی –
یک عاشقانه ای عمیق و عارفانه ای در محضر خداوند
امیر –
شهیدی شگفت و عارف به تمام معنا، با خاطراتی واقعا حیرت انگیز و امیدوار کننده به اینکه ما هم میتونیم به یک درجاتی برسیم
خانم –
بسیار شیرین هست خاطرات این شهید عارف
لیبل "خریدار محصول" Mohammad (خریدار محصول) –
بعد کتاب “علی بیخیال”، دنبال همچین موردی میگشتم،
خب تهیه کردم و بعد در زمانی که احساس کردم باید بخونم تا بیشترین اثر رو بگیرم خوندم.
ان شاء الله شهید عزیز که حی و حاضرن دستگیری کنن، بخصوص از گناهکاران، گمراهان، جا مونده هااا، آمین بحق محمد و آل طاهرین علیهم السلام 🌸💕
امیررضا فرامرز قراملکی –
کتابی قشنگ و خواندنی برای همه ما خصوصا نوجوانان؛ من این کتابو هدیه گرفتم ولی بالاتر از یه هدیه بود.
حمید درویشی شاهکلائی –
چقدر این کتاب خوب و اثرگذار است. چقدر دوست داشتنی است. بارها در بهشت زهرا افراد مختلف با ظاهرهای مختلف بالای سر مزار این شهید دیدم که اشک میریزند. چه کرد با دلها!