سفر مقدس
سفر مقدس قیمت اصلی: 88,000 تومان بود.قیمت فعلی: 74,800 تومان.
بازگشت به محصولات
شمال و جنوب
شمال و جنوب قیمت اصلی: 185,000 تومان بود.قیمت فعلی: 157,250 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

سقاها

سقاها

قیمت اصلی: 84,000 تومان بود.قیمت فعلی: 71,400 تومان.

قیمت پشت جلد:84,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1400

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
71,400 تومان 67,200 تومان 63,000 تومان 58,800 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 84,000 تومان بود.قیمت فعلی: 71,400 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

QR Code
قیمت پشت جلد:84,000 تومان

با خرید این محصول 7 سکه معادل 1,428 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

رمان سقاها راوی دو حکایت موازی است. دو‌ مرد افغانستانی که به اجبار و اختیار محکوم به زیستن و «دوباره زیستنِ» اصل و ریشه‌های خویش‌اند. دو‌ مرد که تلاش می‌کنند عنان سرنوشت‌شان را در دست بگیرند و از تسلیم شدن به تقدیر تن می‌زنند. دو روایت موازی که گویی مدام از کابل به پاریس و آمستردام جاری می‌شوند و بازمی‌گردند.
شالوده‌ی فلسفی داستان با شاعرانگی و زیرکی در زبان درآمیخته و جزئیات تصویری و حسی دنیای جدید را به کابلِ تحت کنترل طالبان پیوند می‌زند. سقاها مغاک بین کلمات و اندیشه را طی می‌کند، مغاک بین زبان مادری و زبانی که یک تبعیدی به آن پناه می‌برد. مغاک بین تاریخ و ما. سقاها هم مثل اغلب داستان‌های رحیمی پیرامون موضوع «تبعید» می‌گردد اما آن‌چه داستان را پیش می‌برد و به سرانجام می‌رساند «عشق» است. عشقی غوطه‌ور در «آب»

وزن 180 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1400

تعداد صفحه

231

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

0 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سقاها”
قیمت بر اساس تعداد خرید
1-10 11-20 21-100 101+
71,400 تومان 67,200 تومان 63,000 تومان 58,800 تومان
شناسه محصول: 81853 دسته: , , برچسب: , ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

نام کتاب چه بود؟
اگر از کشف و بازیافتن نامش منصرف نشوی، احتمال دارد سررشتهٔ خیالاتت را از دست بدهی و، از آن بدتر، در نهایت زبانِ رؤیاهایت را به خاطر نخواهی آورد؛ فارسی بود یا فرانسوی؟ اشتباه در این مورد می‌تواند همهٔ آن‌چه را که از بَر در سکوت برای خود بازگو می‌کردی یک‌جا ببلعد و در خود فروبرَد. اگر زبان را فراموش کنی، افکارت را هم از یاد خواهی برد.

رینا تکان می‌خورد و خود را به کنارِ تخت می‌کشاند. طوری پهلوبه‌پهلو شده و به سمت تو می‌چرخد که انگار صدای خوش‌وبش کردنِ تو با پدربزرگت را شنیده است. با مویش، که سیاهی‌اش را به رخِ ظلماتِ اتاق می‌کشد، بازوی سستِ بیرون‌مانده از پتوی تو را لمس می‌کند و حواس تو را دوباره به خود جلب می‌کند و عنوان کتابِ پشتو را از ذهن تو می‌روبَد؛ همان کتابی که پدربزرگت هربار تمثیل‌هایش را به آن نسبت می‌داد. مثلاً همین پرندهٔ شب، گم‌شده در قلمروِ رؤیاها که تنها نبوغی پیامبرانه قادر است در نیک ـ تاریکی (۱) به آن دست یابد. نه خوابی در حالت نیمه‌بیداری، نه اندیشه‌ای خیال‌مانند. یک رؤیا، یک خیال؛ سرچشمهٔ بصیرت و شهودِ پیامبرانه.

با این اوصاف نمی‌دانی که خواب می‌بینی یا فکر می‌کنی. پدربزرگت اگر بود، با آن تغزل بی‌نظیرِ افغانی‌اش، تو را به آن پرندهٔ شب‌بیداری تشبیه می‌کرد که با یک چشمِ باز برای پاییدن و یک چشمِ بسته برای چرت زدن، با یک بال به سمت آسمان و یک بال به سوی زمین و پنجه‌های گره‌شده به تک‌شاخهٔ درختی که آشیان بر آن بنا کرده فکر و حواسش مشغول جای دیگری است. از نگاه تو این وضعیت وضعیتِ مشترک میانِ همهٔ انسان‌هاست. اما برای پدربزرگت بیش‌تر به سلوکی عرفانی می‌مانست؛ نوعی نگرش روحانی به گسستِ میان رؤیاهای زمینی و تأملاتِ ماوراییِ ما… پدربزرگ این پرنده را از کجا یافته بود؟ از کدام افسانه بیرون کشیده بودش؟ از کدام کتاب؟ هیچ‌کس نمی‌داند. اما او با استناد به یک کتاب از آن حرف می‌زد؛ کتابی که انگار چیزی بود مثل مجموعه‌ای از همهٔ کتاب‌های مفقودِ ادبیاتِ پشتو…

این تاریکیِ کور چه‌قدر آزاردهنده است. همهٔ نشان‌ها را در خود فروبرده و تو را وادار می‌کند برای دنبال کردنِ مسیری که به سمت راهرو می‌برَدت تنها به حافظه‌ات اعتماد کنی. اما جسمِ ساکنِ تو چسبیده است به تخت و بارِ کنده شدن از آن را تماماً بر دوش ذهنت گذاشته. ذهن هم، گم‌شده در سایهٔ تردیدهایش، میان خواب‌وبیداری سرگردان پرسه می‌زند.

بیرون باران می‌بارد. صدای ریزش بارانِ یک‌بند و تندی را می‌شنوی که از هم پاشیدن قطراتش بر شیشهٔ پنجره، میل به ترک کردن رخت‌خواب و رفتن را در تو می‌کُشد.
سردت است، خورشید هم سرد است و سحرگاه، بی‌تصمیم و مردد مثل تو، در تقلای بالا آمدن، اتاق را وامی‌گذارد تا در سیاهیِ محض فروبرود. به چشمانت که کاملاً باز هستند شک می‌کنی؛ باز کنی یا ببندی، هیچ‌چیز تغییر نمی‌کند. احتمالاً کسی چراغ‌خوابِ توی راهرو را خاموش کرده. رینا؟ قطعاً نه. اگر او خاموش کرده بود می‌فهمیدی. مثل هر شب، درِ اتاق‌تان را نیمه‌باز گذاشته بودید تا بتوانید مراقب لولا باشید. لولا؛ دخترِ خواب‌گردتان. رینا تخت‌خواب مشترک‌تان را ترک نکرد و تو، تو در تمام شب، چشم بر هم نگذاشتی.