همپای مسافر اردیبهشت
همپای مسافر اردیبهشت قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 38,250 تومان.
بازگشت به محصولات
بانوی بازار
بانوی بازار قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 120,000 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

زلزله ده ریشتری

زلزله ده ریشتری

قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 200,000 تومان.

(دیدگاه کاربر 15)
قیمت پشت جلد:250,000 تومان
موضوع

نویسنده

ناشر

قطع کتاب

نوبت چاپ

دوم

سال انتشار

1401

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-20 21-50 51-100 101+
200,000 تومان 187,500 تومان 175,000 تومان 162,500 تومان

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 200,000 تومان.

موجود در انبار

QR Code
قیمت پشت جلد:250,000 تومان

با خرید این محصول 20 سکه معادل 4,000 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

هادی صادقی، استاد تاریخ و عضو مجمع حقیقت یاب سازمان ملل، در جدیدترین اثر خود به سراغ واقعه ای رفته که 25 سال قبل در سال 1409 هجری شمسی رخ داده است «جنگ جهانی کبیر» جنگی که همچون زلزله ای ده ریشتری نه تنها پایتخت ساخته شده بر دامنه البرز، که شالوده جهان را آن هم نه 117 ثانیه بلکه 25 سال تمام به لرزه انداخته است.

بازرس ارشد درامور جنگ جهانی کبیر، در جدیدترین کتاب تاریخ خود، به سراغ بازماندگان این واقعه رفته تا مخاطب امروز که در کمال آرامش و آسایش به زندگی خود مشغول است، تصویری ملموس و نزدیک از زلزله ده ریشتری تهران و جنگ های پس از آن داشته باشد.

قیمت بر اساس تعداد خرید
1-20 21-50 51-100 101+
200,000 تومان 187,500 تومان 175,000 تومان 162,500 تومان
شناسه محصول: 2466 دسته: , برچسب: ,

بریده هایی از این کتاب

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

من نمی‌تونستم این کارا رو بکنم. این کارا امید می‌خواد. روحیه می‌خواد. این کارا مال کسیه که می‌خواد ادامه بده، نه یکی مثه من. توی چند روزی که اونجا بودم، میدون شلوغ و شلوغ‌تر شد. بیماری تازه داشت خودش رو نشان می‌داد و ضعیف‌ترا رو می‌کشت. بیماری کثیفی که به‌خاطر پول‌دارشدن یه عده، یقهٔ مایی رو گرفته بود که خیلی وقت بود داشتیم فراتر از ظرفیتمون تحمل می‌کردیم.

من مات‌ومبهوت مونده بودم. برای مدتی، از ضلع جنوبی مرتب با بلندگو گفتن: “از اینجا برین وگرنه با شما برخورد فیزیکی می‌کنیم”. خیلیا مثه من مات‌ومبهوت شدن. اغلب مبارزان هستهٔ اولیه اونجا بودن. مات‌ومبهوت. بعد یه عده با لباسای سیاه از همون محدوده به ما حمله کردن. شهرداری و باقی سیستم، اشتباهات زیادی کرده بودن، اما این یکی شد آخرین اشتباهشون.

قبل‌تر، از بدبخت بیچاره‌هایی مثه خودم از این حرفا شنیده بودم، اما باورم نشده بود. اما این بار فرق داشت. واقعاً انگار نمی‌دونستن درد مردم چیه؟ از اون عجیب‌تر ما بودیم که انتظار داشتیم این سیستم بی‌خبر از مردم، مشکلات ما رو حل کنه. مشکلاتی که اگه تموم تلاششون رو می‌کردن، شاید می‌تونستن درد ناشی از یکی از اونا رو برای چند ساعت کم کنن. در عوض، می‌خواستن با زور با ما رفتار کنن.

کم‌کم ماشینای پلیس دوروبرمون زیاد شدن. البته هیچ کاری به ما نداشتند. من اون‌قدر حالم بد بود که نمی‌دونستم چند روزه اونجام یا آخرین بار کی غذا خوردم. فقط مثه خیلیای دیگه نشسته بودم یه گوشه. دو تا مأمور در چند قدمی من ایستاده بودن و داشتن حرف می‌زدن. می‌گفتن که شهرداری به‌خاطر سد معبر از تجمع ما شاکیه و چون خودش توان جمع‌آوری ما رو نداره، از وزارت کشور کمک خواسته و اونام نیروی پلیس رو فرستادن. اونام داشتند فحش می‌دادن و می‌گفتن توقع دارن ما با اینا چی‌کار کنیم؟ دومی به اولی گفت: “من از دیروز تا حالا خودم چند بار با اینا گریه کردم. می‌خوان چی‌کارشون کنیم دقیقاً؟”

من نمی‌تونستم این کارا رو بکنم. این کارا امید می‌خواد. روحیه می‌خواد. این کارا مال کسیه که می‌خواد ادامه بده، نه یکی مثه من. توی چند روزی که اونجا بودم، میدون شلوغ و شلوغ‌تر شد. بیماری تازه داشت خودش رو نشان می‌داد و ضعیف‌ترا رو می‌کشت. بیماری کثیفی که به‌خاطر پول‌دارشدن یه عده، یقهٔ مایی رو گرفته بود که خیلی وقت بود داشتیم فراتر از ظرفیتمون تحمل می‌کردیم. از طرف دیگه، شهردار مصاحبه کرد و گفت که قبول داره مشکلاتی در واگذاری کفن‌ودفن قربانیا وجود داشته و بابتش هم عذرخواهی می‌کنه، اما استعفا نمی‌ده. نمی‌دونم شایدم مقصر نبود. هیچ‌وقت فرصت نکرد از خودش دفاع کنه.