صور می دمند و بهار دمیده… من به سیاهی پوستم کمی بد کردم که بوسه پذیرفتم و به مویم که اسبها به زبان،به لیس،یکسو کرده اند به اتاقم که دری دارد چه عالی ست اتاقی که دری دارد دری که میتوان گشود و شنید که صور می دمند و اکنون باد،ارزان در،میاید و موی مرا به سوی دگر می خواباند متاسفم اسبها از آن نگاه از آن زبان ساکت سرخ مودب و این دری ست که باد به هم نمی وزند،همیشه باز میکند…
در صورتی که قصد خرید این کتاب را بیش از تعداد موجودی دارید می توانید درخواست تامین موجودی به تعداد مورد نظر را برای ما ارسال کنید:
"*" indicates required fields
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.