این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | سوم |
سال انتشار | 1398 |
1-10 | 11-50 | 51-100 | 101+ |
44,000 تومان | 41,250 تومان | 38,500 تومان | 35,750 تومان |
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
55,000 تومان قیمت اصلی: 55,000 تومان بود.44,000 تومانقیمت فعلی: 44,000 تومان.
فقط 3 عدد در انبار موجود است
با خرید این محصول 4 سکه معادل 880 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 500,0000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
[vc_row][vc_column width=”1/3″][vc_column_text woodmart_inline=”no” text_larger=”no”]
[/vc_column_text][vc_column_text woodmart_inline=”no” text_larger=”no”]
قرائت بخشی از کتاب دختر جمعه ها توسط خانم فضه سادات حسینی
[/vc_column_text][/vc_column][vc_column width=”2/3″][vc_column_text woodmart_inline=”no” text_larger=”no”]
یافتن موضوع مناسب و اصیل، بیشترین دغدغۀ یک نویسندۀ کمال طلب است؛ کاری که نویسندگان داستانک های کتاب« دختر جمعه ها» توانستند به خوبی با الهام از آیات کتاب آسمانی اسلام به آن نائل شوند.
« دختر جمعه ها» مجموعه ای از داستان های کوتاه است که به مضامین اجتماعی پرداخته و درونمایۀ خود را از قرآن وام گرفته است. در این کتاب به موضوعاتی پرداخته شده که در این روزگار برای بشر رنگ فراموشی به خود گرفته است؛ موضوعاتی چون: مهربانی، امید، کمک به دیگران، حیا، نجابت و… .
«دختر جمعه ها» گاهی راوی کسی است که دست نیاز پیش همه دراز کرده ولی حواسش به غنی ترین سلطان سرزمینش نبوده، یا ما را همگام می کند با او که هیچ وقت رنگ کلانتری را ندیده اما حالا باید به خاطر یک دروغ دو سال در زندان بماند.
کتاب ما را با حقایق و جریانات عادی زندگی آشنا می کند که خیلی اوقات بی خیال از کنارشان گذشته ایم و حواسمان نبوده که این شاید خود زندگی ما باشد. کتاب ما را به سمت قضاوت یک داستان و سپس به سمت داوری رفتار خودمان سوق می دهد. کتاب به ما می گوید شاید قهرمان یکی از این داستان ها ما هستیم یا می توانیم باشیم. «دختر جمعه ها» تلاش می کند با تصویری واضح و روشن از جامعه ما مسیری تازهتر نشانمان دهد.
« سرور خانم آنطور که خودش می گفت از نسل شاهان قاجار بود و توی خانه ای پانصد متری در شمال تهران زندگی می کرد که زمانی جزء املاک شاهی بوده و ارث رسیده به او.
دختر و پسر بزرگش خارج از ایران بودند و بعد از مرگ شوهرش تنها زندگی میکرد. یعنی آن طور که ما اهالی محل فهمیدیم، پسر و عروس کوچکش از اصفهان سه ماه آمدند پیشش تا کمک حالش باشند اما طاقت نیاوردند و برگشتند شهر خودشان.
زندگی با سرور خانم کار راحتی نبود. حتی ما اهالی محل هم دقیقاً نمی دانستیم باید چطور باهاش رفت و آمد کنیم. مثلاً کسی اجازه نداشت او را به اسم کوچکش صدا کند و بگوید «سرور» یا حتی «سرور خانم». حتماً باید او را صدا میزدیم «خانم». درست مثل رعیت های قدیم… »
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
وزن | 160 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | سوم |
سال انتشار | 1398 |
تعداد صفحه | 95 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786226837156 |
6 دیدگاه برای دختر جمعهها
پاکسازی فیلتربرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
1-10 | 11-50 | 51-100 | 101+ |
44,000 تومان | 41,250 تومان | 38,500 تومان | 35,750 تومان |
بریده هایی از این کتاب
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
- شهیده بانو
چی میشد یکی از این کفترها جلدما میشد؟»
- شهیده بانو
دختر و پسر بزرگش خارج از ایران بودند و بعد از مرگ شوهرش تنها زندگی میکرد. یعنی آن طور که ما اهالی محل فهمیدیم، پسر و عروس کوچکش از اصفهان سه ماه آمدند پیشش تا کمک حالش باشند اما طاقت نیاوردند و برگشتند شهر خودشان.
- خانم
استانبولی پر از سیمان را گذاشتم روی چوببست و خودم را از داربست کشیدم بالا. نعمت با سر و صورت خاکی و دستمالی دور سر منتظرم بود. ابرویش را بالا انداخت. چشمک زد و با گوشهی چشم دستهی دخترهایی را که لباس فرم پوشیده بودند، نشانم داد. روی پنجهی پا بلند شدم تا هم ِقد نعمت شوم. گردن کشیدم آن طرف دیوار. دخترها میرفتند سمت دبیرستان. نعمت گفت «چی میشد یکی از این کفترها جلدما میشد؟»
- خانم
تختهی چوببست زیر پایم لرزید. نعمت استانبولی را انداخته بود روی تخته و دست به کمر ایستاده بود. زودی از داربست پایین رفتم و با سیمان آماده برگشتم. نعمت خودش را میخاراند و آن طرف دیوار را نگاه میکرد. استانبولی را گذاشتم جلوی پایش. نشست کنار استانبولی و با کمچه شلی و سفتی ملات را تست کرد. گفت «تا من این طرف رو ماله میکشم، بپر اون سمت دیوار رو آب بگیر.»
m.m.arabi2009.ir –
یک کتاب آروم و آرامشبخش
m.m.arabi2009.ir –
داستان جالبی داشت
محسن –
داستانهای قشنگی داره و بعد از خوندن هرکدوم احتمالا به فکر فرو خواهید رفت
لیبل "خریدار محصول" 925778431422 (این محصول را خرید کرده است.) –
یه کتاب کوچیک و جمع و جور .
بنظرم اگه نویسنده ای با همین سبک داستان بلندی بنویسه یا رمان ، حتما خواندنی خواهد بود .
کریمی (این محصول را خرید کرده است.) –
جمع و جور و پرمحتوای
تمام داستان ها دارای نکات اخلاقی هستن
این کتاب بسیار مناسب برای هدیه دادن به دختر خانم هاست
شهیده بانو –
کتابی با داستان های کوتاه و آموزنده که بعد از هر داستان به فکر میروید