این کتاب که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، خاطرات و روایت های 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت شان در بخش رخت شویی البسه رزمندگان دفاع مقدس را شامل می شود که فاطمه سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتیپور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق و گردآوری آنها را بر عهده داشته اند.
این کتاب سومینعنوان از مجموعه «پشیبانی جنگ» و چهارمین عنوان مجموعه «زنان انقلاب» است که این ناشر چاپ می کند.
در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیت های این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رخت شویی البسه رزمندگان آمده است.
فاطمه سادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را هم بر عهده داشته، در بخشی از مقدمه خود درباره راویان کتاب نوشته است:
«اولِ مصاحبه ها درد و زجرشان توی ذهنم پر رنگ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه می شدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش می کردند راهی برای شستن لباس های رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از آن ها از من می پرسیدند «راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمنده ها رو بشوریم؟»، معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجر کشیده هستند به هم می خورد. خانم های رخت شویی با وجود همه سختی ها و دردهایی که دیده اند و از نزدیک تکه های بدن شهدا را لمس کرده اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی ها، از شستن لباس رزمنده ها به زیبایی یاد می کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت های انقلاب نبودند.»
در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
«زیر نور لامپ حوضهای پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنهها را میدیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق میزد. نمیخواستم باورش کنم. چند بار چشمهایم را بازوبسته کردم. بهجای آب تلألؤ خون را میدیدم. جگرم سوخت. دیدم ننهغلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»
سیدمحمدحسین مروج –
کتابی عالی
فهیمه –
حوضِ خون ، کتاب سخت خوانی بود !
نمی توانستم پیوسته بخوانمش …
حوادث تکان دهنده ای در بر داشت ،
با اینکه بارها کتاب های گوناگونی
از خاطراتِ جنگ را خوانده بودم
حوض خون بسیار متفاوت بود
روایتی از رخت شوی خانه ای
در اندیمشک ، در گرماگرم ۸ سال جنگ تحمیلی…
بانوانی که داوطلبانه لباس های رزم را غرق در خاک و خون
با دست می شستند …سخت بود ، تلخ ،شیرین،عمیق ، بی نظیر
و تکان می داد !
قلب و روح آدمرا تکان می داد …
شرمندگی می آورد و بارشی نو از اندیشه …
علی –
کتاب بدور از اغراق و بزرگ نماییو مستند و مستدل هست. ۶۴ بانویی که عاشقانه وقتشون رو تو رختشوی خونه بیمارستان زندگی کردن
مجتبی –
کتاب خوب و جالبی هست
دیدگاه جدیدی رو برای مخاطبانش باز میکنه
محمد امین –
داستان زنان فداکار پشت جبهه بود
علی –
بخوبی به روایت دراومده انگار با تک تک روای ها همراه میشی و تجربه میکنی
فهیمه –
این کتاب دید آدم رو عوض می کنه
و یه تعریف جدیدی از مفهوم وظیفه
فداکاری و اصلا چیز عجیبیه
به هرکسی که این کتاب رونخونده
صمیمانه توصیه میکنم
که ازش بهره مند بشه و این
روایت عجیب رو از دست نده
حتما بخوانیدش
خانم (خریدار محصول) –
بسیار عالی از دوران جنگ و چه خونهایی که ریخته و زحمتهایی که کشیده شد