بریده هایی از کتاب "هادی"

مریم

ابن‌الرضا دستی بر شانهٔ ابوموسی گذاشت و تبسم بر لبش جاری شد. خداوند متعال می‌داند که ما پناه نمی‌بریم در مهمّات مگر به او و توکل نمی‌کنیم در سختی‌ها و بلاها مگر بر او و عادت داده ما را که هرگاه از او سؤال کنیم اجابت می‌فرماید و می‌ترسیم اگر عدول کنیم از حق‌تعالی، خدا نیز از ما عدول فرماید

مریم

«پس او بارهای سنگین سفر را بر دوش جان نهاد و در حرارت شدید نیمه‌روز برخاست، سخنرانی کرد و شنواند و فریاد زد، پس پیام حق را رساند. پس دست تو را گرفت و فرمود: “هرکه را که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هرکه او را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد و یاری کن کسی را که یاری‌اش کند و خوار کن هرکه خوارش سازد.”» منتصر با خودش فکر کرد اگر یکی از این فضیلت‌ها را می‌داشت بر همهٔ مردم فخر می‌فروخت.

مریم

زندگی‌کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است تا زمانی که می‌تازی با تو می‌تازند، زمین که خوردی آن‌هایی که جلوتر بودند هرگز برای تو به عقب باز نمی‌گردند و آن‌هایی که عقب بودند به داغ روزهایی که می‌تاختی تو را لگدمال خواهند کرد!

مریم

متوکل نفسی تازه کرد و گفت: «من که تمام بدنم به لرزه درآمده بود التماسش کردم که من را از آن وضع نجات دهد. با اشارهٔ ابن‌الرضا تمام آن مردان سفیدپوش ناپدید شدند. هیچ اثری از آن‌ها در دشت نبود. سپس رو به من کرد و گفت: «ما به دنیای شما کاری نداریم، ما مشغول به امر آخرت هستیم، بر تو باکی نباشد از آنچه گمان کرده‌ای.»

مریم

«کتاب‌ها به ما این فرصت را می‌دهند که جای تک‌تک افراد درون آن زندگی کنیم. اشتباهات‌شان را تکرار نکنیم تا از گزند و خطرات به دور بمانیم.»

مریم

راز ماندگاری و عدم تحریف قرآن برخلاف کتب آسمانی ادیان گذشته همین در لفافه سخن‌گفتن است. مسلمانان هروقت آیه‌ای نازل می‌شد روی تخته چوب یا استخوان کتف شتر یا پوست می‌نوشتند و در کنار خود نگه می‌داشتند. اگر اسم علی و خاندانش در قرآن می‌آمد، آیا آن‌وقت علی متهم نمی‌شد به دست‌بردن در آیات و تبانی با برخی از صحابه؟ آیا کتاب خداوند در نزد مسلمانان از اعتبار نمی‌افتاد؟

مریم

«کافر یعنی پوشاننده حق، کسی که می‌خواهد با عمل و حرفش حقیقت را کتمان کند. همان‌گونه که ما فقط به بت‌پرستان مشرک نمی‌گوییم. چراکه ممکن است عابدی زاهد دچار ریا شود که همان شرک پنهان است.»

مریم

قبـر عاقبت‌شان را آشکار ساخت. آن چهره‌های پرورده نعمت، عاقبت جولان‌گاه کرم‌های زمین شدند و کرم‌ها بر رویشان حرکت می‌کنند. چه روزها خوردند و چه شب‌ها در پی هم نوشیـدند. حال بعد از عمری شکم‌بارگی، خودشان هستند که خورده می‌شوند.

مریم

دوست دارم شکوه مسجد چنان آنان را در بر بگیرد که در تکبیر گفتن‌شان من را به‌جای خداوند بستایند. فتح لبخندی زد و گفت: «شک نکنید که چنین خواهد شد. در قطعه‌قطعهٔ خشت این مسجد اعتلای خلیفه و بنی‌عباس خفته است.»

مریم

زندگی‌کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است تا زمانی که می‌تازی با تو می‌تازند، زمین که خوردی آن‌هایی که جلوتر بودند هرگز برای تو به عقب باز نمی‌گردند و آن‌هایی که عقب بودند به داغ روزهایی که می‌تاختی تو را لگدمال خواهند کرد!

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.