بریده هایی از کتاب "سه زن"

محسن

الی نخودی خندید و سقلمه‌ای به او زد. «من سه برادر در خانه داشتم و زمانی‌که با مادرم می‌رفتم احساس خاص بودن می‌کردم. دختری پسرنما بودم که با لباس‌های پسرانه و ارزان برادرهایم بزرگ شده بودم. این کار باعث می‌شد احساس یک دختر و پس از آن یک زن را داشته باشم.»

اسکارلت سرش را تکان داد: «کاملاً معقول به‌نظر می‌رسد.» نخواست فاش کند که خودش در لباس‌های مخملی مهمانی و کفش‌های رقص برنزی رنگش بزرگ شده بود و تنها زمانی‌که پرستارش نبود، مادرش را می‌دید. تمام چیزی که همیشه می‌خواست آزادی‌ای بود که بچه‌های روستا داشتند، هرچند وقتی پدر و مادرش در شهر بودند، او اغلب با شیوه‌های خودش از آزادی برخوردار می‌شد. هر کاری می‌کرد تا به‌عنوان یک کودک توجه بیشتری از مادرش دریافت کند. تا یازده‌سالگی، حتی اجازه نداشت همراه والدینش غذا بخورد. با فکر به اینکه الی زمان بسیار زیادی را با مادرش گذرانده بود، حسادت کرد.

محسن

اسکارلت نمی‌دانست چه بگوید، چطور افسردگی درونش را توضیح دهد؛ درد اینکه نمی‌داند توماس کجاست، اما او خوش‌شانس بود، این‌طور نبود؟ خواهرش در خانه در امنیت بود؛ تابه‌حال هیچ‌کدام از برادرهایش مانند برادرهای الی در جنگ نبود. هرکسی در این جنگ یک نفر یا بیش از یک نفر را از دست داده بود. او نیاز داشت اینها را مدام به خودش بگوید. حتی اگر توماس را پیدا نکند، کمک‌حال خواهد بود. فقط باید همچنان باور داشته باشد که او زنده است و بالاخره زمانی او یا کسی را که جایش را می‌داند، به‌طرز معجزه‌آسایی خواهد دید.

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.