بریده هایی از کتاب "زیبای رانده شده (زندگی موسی مبرقع، فرزند امام جواد ع)"

خانم

کاروانیان با دیدن چهرهٔ آقاموسی تعجب کردند. تاجر گفت: فتبارک‌الله احسن‌الخالقین! دیگری با حیرت گفت: بینداز برقع را. نکند بدچشم‌ها چشمت بزنند! عربی به این زیبایی تا حالا ندیده بودم! چهره‌اش هم مثل اخلاقش است.

خانم

امان از غریبی، برادر! امان از راه دور، برادر! امان از ظلم، برادر! چرا نگذاشتند زندگی کنی؟ چرا نمی‌توانند شما را ببینند؟ این زهر چیست که دائم خوراک خاندان رسول‌الله شده است

خانم

خودتان که در آن جلسه بودید، می‌گفتید: رنگ از روی یحیی‌بن‌اکثم پرید و به لُکنت افتاد. شما می‌گفتید که یحیی فقط یک سؤال از جواد پرسید. گفت: کَفّارهٔ گناه کسی که در لباس اِحرام، حیوانی را شکار کند، چیست؟ جواد از او پرسید: آیا شکار، بیرون از منطقهٔ احرام بوده یا در داخل آن؟ آیا شکارچی از گناهش آگاه بوده یا از روی جهل مرتکب شده؟ به‌عمد شکار را کشته یا از روی اشتباه؟ آزاد بوده یا بنده؟ بالغ بوده یا نابالغ؟ برای اولین بار مرتکب شده یا قبلاً هم انجام داده؟ شکار، پرنده بوده یا چرنده؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ شکارچی از گناهش پشیمان است یا بر آن اصرار دارد؟ شکارش را مخفیانه کشته یا در آشکارا؟ در شب کشته، یا در روز؟ در احرام حج بوده یا عمره

خانم

کمی روی قالی راه رفت و بعد پیش خودش گفت: باغ زنده‌ای که فقط ایرانی‌ها از عهدهٔ آن برمی‌آیند

خانم

خداوند فرمود: کلمه لااله‌الاالله قلعهٔ محکم من است. هرکس آن را برزبان آورد، وارد این قلعه شده و هرکس وارد این قلعه شود، من او را عذاب نمی‌کنم. تمام مردم این حدیث را شنیدند و هزاران نفر آن را نوشتند

خانم

خودتان که در آن جلسه بودید، می‌گفتید: رنگ از روی یحیی‌بن‌اکثم پرید و به لُکنت افتاد. شما می‌گفتید که یحیی فقط یک سؤال از جواد پرسید. گفت: کَفّارهٔ گناه کسی که در لباس اِحرام، حیوانی را شکار کند، چیست؟ جواد از او پرسید: آیا شکار، بیرون از منطقهٔ احرام بوده یا در داخل آن؟ آیا شکارچی از گناهش آگاه بوده یا از روی جهل مرتکب شده؟ به‌عمد شکار را کشته یا از روی اشتباه؟ آزاد بوده یا بنده؟ بالغ بوده یا نابالغ؟ برای اولین بار مرتکب شده یا قبلاً هم انجام داده؟ شکار، پرنده بوده یا چرنده؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ شکارچی از گناهش پشیمان است یا بر آن اصرار دارد؟ شکارش را مخفیانه کشته یا در آشکارا؟ در شب کشته، یا در روز؟ در احرام حج بوده یا عمره؟

خدیجه

زدیک مغرب بود که کاروان به حوالی قم رسید. هوای قم گرم بود؛ اما نه به گرمی کوفه و بغداد و مدینه. از همان دور می‌شد سرسبزی باغ‌های اطراف قم را دید. قبلاً شنیده بود که قم شهری سرسبز است اما تابستان‌های گرمی دارد؛ اما وقتی نسیم لطیف قم به صورتش دست کشید، تفاوت هوای قم را با هوای کوفه که سال‌ها در آنجا زندگی کرده بود، احساس کرد. جلویشان کاروانسرای بزرگ و زیبایی نمایان شد. کاروان‌سالار به زبان فارسی فریاد زد: در همین کاروانسرا اتراق می‌کنیم. مسافران نفسی از روی راحتی کشیدند. از صبح زود که چشم از خواب باز کرده بودند تا حالا داشتند یکریز حرکت می‌کردند. تکان‌های اسب‌ها و شترها، دل‌ورودهٔ زن‌ها و بچه‌ها را حسابی تکانده بود. تعدادی از بچه‌ها در آغوش مادرانشان خوابیده بودند.

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.