برشی از روایت آرایشات حرام از محبوبه کلایی
“با مُنه از کتاب تاریخ هنر دوران هنرستان دوست شدم. به خاطر بیست و شش منظرهای که اواخر قرن هجدهم از کلیسای روئن کشیده بود. آن زمان نشسته بوده جایی که نمای بیرونی کلیسا کامل در دیدرسش باشد و از چشم اندازی ثابت، بیست و شش منظره در ساعات مختلف روز کشیده که گذشت زمان و جابهجایی نور را ثبت کند. مطالعاتش آنقدر هیجانانگیز بود که شروع کردم به گرتهبرداری از فرمولش. اولین بار بیست و شش منظره کشیدم از حرم امام هشتم. آنجا که سقاخانه، ایوان طلا و گنبد کشیده و یک تک گلدسته دارد. فرقمان این بود که من عبور نور و گذشت زمان را مطالعه نمیکردم. هرچند نقاشیهایم اینها را هم نشان میداد اما من پی یک جور فرو رفتن در اجزای عمارتهای مقدس بودم. میخواستم حین کشیدن خشتها در عمارت رسوخ کنم. بعد از ممارست در ثبت منظرهای که بستنشینش میشدم خودم را هم میدیدم که در درز آجرها نشستهام.”