القَلبُ حرَمُ اللهِ، فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ اللهِ!
بریده هایی از کتاب "ایهام"
شهیده بانو
فقط یه چیزی میگم! اونم اینکه حواست رو جمع کن. به باد نده چیزی رو که براش سالها تلاش کردی!… – چیو؟ – دلت رو… دلت رو صاف نگهدار… نذار تیره بشه…
F.T
القَلبُ حرَمُ اللهِ، فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ اللهِ!
F.T
درست در زمانی که من و دلم جای دیگری بودیم، تو در حاشیهٔ داستانِ من بودی و من در بطنِ داستانِ تو!..
F.T
صحیفه، مجموعهای کامل از دوا و درمانهای روحیست!
F.T
انگار در پس ذهنم عاشقِ تویی شدهبودم که به اشتباه در کس دیگری دیدهبودم! چیزی شبیه به آرایهٔ ایهام. که یک معنی دور دارد و یک معنی نزدیک و منظور شاعر معنی دور است نه نزدیک!…
F.T
ناگفتههایی که به قول دکتر شریعتی، هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمیآورند.
F.T
میدانی! قبل از تو هر چیزی معنای خودش را داشت. بعد از تو همهچیز معنای تو را به خودش گرفت!
F.T
فقط یه چیزی میگم! اونم اینکه حواست رو جمع کن. به باد نده چیزی رو که براش سالها تلاش کردی!… – چیو؟ – دلت رو… دلت رو صاف نگهدار… نذار تیره بشه…
شهیده بانو
دلم گرفتهبود. حتی به خودم اجازه نمیدادم که از درگیربودن بقیه مغرور و خوشحال شوم. در ذهنم سکانسهای مختلفی را مرور میکردم که مربوط به همین حرفها بود. خیلی وقتها که سر کلاس پروژهام را ارائه میدادم نگاه سنگین بعضیها را حس میکردم