بریده هایی از کتاب "رویای نیمه شب"

batool.c

به رشید گفتم:《 متاسفانه پدرت آخرتش را به این دنیا و مقام وزارت دوروزه اش فروخته. از هر جنایتی علیه شیعیان ابا ندارد، چون می داند مرجان صغیر از آزار و اذیت شیعیان خوشش می آید. 》
– با من هم می گوید شیعیان پله های ترقیِ ما هستند. آن ها را قربانی می کنیم تا به مقام و ثروتمان افزوده شود.
– تو سعی کن مثل پدرت نباشی.

شهیده بانو

حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زنده‌اند؟ شاید آن پیرمردِ همراه امام، همان خضر بوده. آیا در توان خداوند نیست که به انسانی چنین عمر بلندی بدهد و او را جوان نگه دارد؟ مگر در بهشت، همه برای همیشه، جوان و سالم نمی‌مانند؟

شهیده بانو

بنیان‌گذاران مذهب‌های چهارگانۀ اهل‌سنت که احمد حنبل، شافعی، مالک و ابوحنیفه‌اند، تقریباً پس از یک قرن که از هجرت پیامبر گذشته بود، به دنیا آمده‌اند. معلوم می‌شود که حداقل در قرن اول هجری، مذهب‌های چهارگانه نبوده‌اند. مسلمانانی که در صدر اسلام و در قرن اول زندگی می‌کرده‌اند، از پیروان مذهب‌های چهارگانه، قدیمی‌تر و پرسابقه‌ترند و اگر این مذهب‌ها به وجود نمی‌آمدند، مردم هم‌چنان مسلمان بودند.»

شهیده بانو

«قرار نیست ایشان در هر کاری، دخالت مستقیم داشته باشند. ارادۀ خداوند این است که مردم شرایط خود را تغییر دهند و برای بهبود اوضاع زندگی‌شان بکوشند. اگر غیر از این باشد، همه دست روی دست می‌گذارند و در انتظار کمک‌های مستقیم آن ‌حضرت می‌نشینند.

خدیجه

لوت‌سرای حاکم، زیباترین جای دارالحکومه بود. حاکم روی تختی بزرگ به بالش‌های ابریشمی تکیه داده بود. از این که مجبور شده بود ما را به حضور بپذیرد، ناخشنود بود. کنار تخت، پرده‌ای آویزان بود و شبحی از همسر حاکم در پشت آن دیده می‌شد. نزدیک حوض زیبایی که از سنگ یشم ساخته شده بود، ایستادیم. زیر پایمان بزرگ‌ترین فرش ابریشمی بود که تا آن موقع دیده بودم. رنگ روشنی داشت و نخ‌های طلا و نقره در میان گل‌های ارغوانی‌اش می‌درخشید.

maryam.khoshnejat69

کمتر از یک ماه، ماجرایی را از سر گذراندم که زندگی‌ام را زیر و رو کرد. گاهی فکر می‌کنم شاید آن ماجرا را به خواب دیده‌ام یا هنوز خوابم و وقتی بیدار شدم می‌بینم که رویایی بیش نبوده. اسمی جز معجزه نمی‌توانم روی آن بگذارم. گاهی واقعیت آن‌قدر عجیب و باورنکردنی است که آدم را گیج می‌کند. وقتی برمی‌گردم و به گذشته‌ام فکر می‌کنم، پایین‌ رفتن از آن چند پله را سرآغاز آن ماجرای شگفت‌انگیز می‌بینم. پدربزرگم می‌گوید: «بله، ماجرای عجیبی بود، اما باید باورش کرد. زندگی، آسمان و زمین هم آن‌قدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می‌آیند. آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.»

maryam.khoshnejat69

گفت: «بنیان‌گذاران مذهب‌های چهارگانۀ اهل‌سنت که احمد حنبل، شافعی، مالک و ابوحنیفه‌اند، تقریباً پس از یک قرن که از هجرت پیامبر گذشته بود، به دنیا آمده‌اند. معلوم می‌شود که حداقل در قرن اول هجری، مذهب‌های چهارگانه نبوده‌اند. مسلمانانی که در صدر اسلام و در قرن اول زندگی می‌کرده‌اند، از پیروان مذهب‌های چهارگانه، قدیمی‌تر و پرسابقه‌ترند و اگر این مذهب‌ها به وجود نمی‌آمدند، مردم هم‌چنان مسلمان بودند.» پرسیدم: «مذهب شیعه از کی به وجود آمد؟» – از زمان پیامبر؟ ص؟، و با خواست خود آن حضرت.

maryam.khoshnejat69

چرا من نمی‌توانم با دختری شیعه ازدواج کنم؟ مگر همۀ ما مسلمان نیستیم؟ چرا مسلمانی نمی‌تواند با مسلمانی ازدواج کند؟ شما حتی یک بار هم نپرسیدید او کیست. شاید بشود کاری کرد. با مهربانی گفت: «زن و شوهر باید با هم تفاهم و هم‌سویی داشته باشند. از نظر اعتقادی و مذهبی باید مثل هم باشند تا در انجام احکام و عبادات، بین‌شان جدایی نیفتد. اختلاف در باورها و کارها، بین زن و شوهر فاصله و کدورت ایجاد می‌کند و روی تربیت فرزندان‌شان تأثیر بدی می‌گذارد. ممکن است شوهر بر همسرش سخت بگیرد تا مذهب خود را تغییر دهد. از طرفی، فرض می‌کنیم که تو موفق شوی با دختری شیعه ازدواج کنی. آن موقع، به احتمال زیاد، اقوام تو و خویشان همسرت، شما را طرد می‌کنند. به همین دلیل ازدواج تو را با دختری شیعه به صلاح هیچ‌کدام از شما نمی‌دانم.»

maryam.khoshnejat69

گفتم: «خوب است که آدم بااحساسی هستی، ولی افسوس که نتوانستی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی! امیدوارم در آن لحظه که می‌میرم و از این بدن فاصله می‌گیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا می‌بینی! این بدن پیر می‌شود؛ از ریخت می‌افتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آن‌که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک ‌بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.» سندی رفت روی چهارپایه‌اش نشست و گفت: «حرف دل‌نشینی بود. امیدوارکننده است. باید بیشتر به آن فکر کنم. اگر می‌خواهی بروی، جلویت را نمی‌گیرم.» وارد دارالحکومه شد

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.