این دنیا به خیلیا بدهکاره اما تا حالا هیچ کس نتونسته طلبش رو وصول کنه.
بریده هایی از کتاب "باروت سوخته"
اهل کتاب
لکه رو هیچکس دوست نداره. حالا چه واسه بارون باشه، چه واسه خون.
آره خب، راست میگه.
آدما همیشه دوست دارن اون ور شیشه رو ببینن. حالا چه شیشه ی ماشین باشه، چه شیشه ی دل.
اهل کتاب
پس کی تموم میشه جبری که اسمش رو گذاشتن زندگی؟
اهل کتاب
دلتنگی مثل توضیح درده؛
دردِ دنده های شکسته.
در ظاهر همه چی خوبه ولی با هر نفسی که میکشی؛ کل وجودت از درون می پوکه.
اهل کتاب
دلم برای کسی تنگه.
کسی که یادم نمیاد کیه؛
فقط میدونم خیلی دوستش داشتم.
خیلی.