بریده هایی از کتاب "منم تیمور جهانگشا"

حامد

وقتی سرقتی روی می‌دهد، من دست داروغه را قطع می‌کنم. چون من می‌دانم که در یک شهر تا داروغه هم‌دست دزد نباشد یا در کار خود اهمال نکند، دزدی به وقوع نمی‌پیوندد.

حامد

من شنیده‌ام که دستار از خراسان به سایر کشورهای مسلمان از جمله به ماورإالنهر رسیده است و سکنهٔ خراسان از ازمنهٔ قدیم دستار بر سر می‌بستند. پسر من شیخ عمر که با من به توس آمده بود، بعد از ورود به شهر چون مشاهده کرد که مردم به زبان عربی صحبت می‌کنند و همه دستار بر سر دارند، گفت: «مگر اینجا حجاز است که مردم عمامه بر سر نهاده و به زبان عربی صحبت می‌کنند؟» به او گفتم: «بدان که در حجاز عمامه بر سر نمی‌گذارند و اگر در آنجا کسی عمامه بر سر بگذارد، از خراسانی‌ها تقلید می‌کند، زیرا دستار سرپوش سکنهٔ خراسان است. ولی زبان عربی که تو در این شهر می‌شنوی، از یادگارهای دورهٔ تسلط اعراب بر خراسان است.»

حامد

من می‌دانستم که بعضی از تظاهرات و تشریفات در قلب دلیرترین مردان جنگی اثر می‌کند و سبب می‌شود که آنها دل را از دست بدهند. به همین جهت امر کردم که وقتی فتیله‌ها را آتش زدند، سفیدمهره بنوازند تا حصار شهر با صدای سفیدمهره فرو بریزد. «یوشع» پیغمبر بنی‌اسرائیل که بعد از موسی سرپرست آن قوم شد، هنگام حمله به حصار شهر «اریکا» واقع در کنعان همین کار را کرد و قبل از اینکه حصار فرو بریزد، دستور داد که کرناها را به صدا درآورند و وقتی حصار شهر فرو ریخت، مدافعین تصور کردند که بر اثر صدای کرناها حصار شهر فرو ریخت و طوری دل از دست دادند که نتوانستند ساعتی مقاومت کنند.

حامد

سالار زابلستان گفت: «ای امیر تیمور، تو مهمان من هستی و قبول درخواست مهمان بر میزبان واجب است؛ لیکن من نمی‌توانم این درخواست تو را بپذیرم، زیرا سکنهٔ این سرزمین در قشون اجنبی سرباز نمی‌شوند و اگر من به آنها بگویم که سرباز تو شوند، نمی‌پذیرند. اینجا ایران است و مردان ایران از دورهٔ رستم تا امروز عادت دارند که فقط در قشون ایران سرباز شوند و وارد قشون‌های اجنبی نخواهند شد.»

حامد

عقیدهٔ خود من این است که از تولد و مرگ گذشته، انسان در زندگی مختار است و هرچه بخواهد می‌تواند بکند و آنهایی که تصور می‌کنند برای این آفریده شده‌اند که با نگون‌بختی زیست کنند، در اشتباه هستند و تیره‌بختی آنها ناشی از بی‌همتی آنان است و هرکس که همت ندارد، تیره‌بخت می‌شود.

حامد

اگر می‌خواهی در جهان بزرگ و سرور باشی، حرفهٔ جنگ را انتخاب کن. اگر میل داری پسرانت بعد از تو به بزرگی و فرماندهی برسند، به آنها حرفهٔ جنگ را بیاموز. شاعر توسی که من مزار او را ساختم و سنگ بر قبرش نهادم، می‌گوید: دبیریست از پیشه‌ها ارجمند از آن مرد افکنده گردد بلند لیکن یک دبیر با اینکه حرفه‌ای ارجمند دارد، هرگز به مرتبهٔ فرماندهی بر جهان نمی‌رسد، مگر اینکه حرفهٔ جنگی داشته باشد

حامد

فرماندهٔ ده سرباز به اسم «اون‌باشی» و فرماندهٔ صد سرباز به اسم «یوزباشی» و فرماندهٔ هزار سرباز به اسم «مین‌باشی» و فرماندهٔ ده‌هزار سرباز به اسم «تومان‌باشی» خوانده می‌شود.

حامد

فرزندان و نوه‌های من آگاه باشید که آفت سلاطین عیش‌ونوش و زن‌های زیبا است. هرگز خود را به دست عیش‌ونوش و زن‌های زیبا نسپارید. برای یک مرد هفته‌ای یک بار زن کافی است و بیش از آن، باعث می‌شود که مرد تن‌پرور شود و نتواند قدرت خویش را حفظ کند.

حامد

ای پسران من، از من به شما توصیه می‌شود که بعد از من وقتی به سلطنت رسیدید، به راهزن و داروغه و گزمه‌هایی که با دزدان شریک هستند و گداهای غیرمستحق رحم نکنید و آنها را نابود کنید. وگرنه ملک خود را از دست خواهید داد. در عوض فرزندان پیغمبر را محترم بشمارید و علما و شعرا و صنعتگران را حمایت کنید و زنهار از شراب بپرهیزید زیرا ام‌المفاسد است و اگر شراب بنوشید سلطنت کشور خود را از دست می‌دهید.

حامد

تیموربیک عقیده دارد تا امیر یک کشور با راهزنان همدست نباشد، آنها نمی‌توانند در شاهراه‌ها کاروانیان را هدف حمله قرار بدهند.

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.