اما … محمد خودش با ما چه خواهد کرد؟ آیا همان طور که ما با او رفتار کردیم با ما رفتار میکند؟ آیا از ما انتقام خواهد گرفت؟ آیا همانند روش ما با یارانی که همراه او هجرت کردند، او هم سرمایههای ما را خواهد ستاند؟ آیا حکومت خویش را بر آوار خانهها و میراث ما برخواهد افراشت؟ آیا کار قریشی که تا کنون کسی آن را شکست نداده، به جایی رسیده است که باید پیرو این پادشاه پیروزمندی شود که همۀ امور مکه، حتی سقّاییِ حاجیان و پردهداریِ خانه را نیز برای خود و یارانش میخواهد؟ و چیست که او را از این کار باز دارد؟
محمد(ص) در حالی که آنان سراپا گوش شده بودند، ادامه داد:
«هلا، هر رِبایی و هر خون و مالی که ادعا شود، زیر این دو پای من است، جز پردهداریِ خانه و سقاییِ حاجیان».
نفس راحتی کشیدند…