فلسفهی رواقی اساساً به زیستن در راستای ذات خود و هستی میپرداخت و فیلسوفان تائوئیست شرقی آن را به بهترین شکل بیان کردهاند. سادهزیستی و رضایت از سرنوشت در قلب رواقیگری است، اما ممکن است به تقدیرباوری ختم شود. رواقیون اصرار داشتند که باید «در راستای طبیعت» زندگی کرد. این باور از یک چشمانداز زیستی خاص سرچشمه میگیرد. بنا به گفتهی رواقیون تمام «موجودات دارای روح» (یعنی آنچه امروز «زندگی احساسی» مینامیم) به سمت صیانت نفس میروند. صیانت نفس سبب میشود موجودات دنبال چیزی بگردند که با طبیعتشان هماهنگ و برایشان مناسب است. بشر که قوهی استدلال دارد، فقط به دنبال غذا، گرما و سرپناه نیست، بلکه چیزی میخواهد که برای عقلش خوب باشد. در نهایت استدلال سبب میشود صرفاً غرایز حیوانی را دنبال نکنیم و آنچه را برگزینیم که کاملاً با ذات حقیقیمان همراستاست.
بریده هایی از کتاب "متفکران بزرگ فلسفه"
محسن
بخش زیادی از آثار آکویناس از ارسطو اقتباس شدهاند، اما او بسیاری از ایدههای ارسطو را بسط داد و روشن کرد و به تفکر ارسطویی کمک شایانی کرد. یکی از دستاوردهای برجستهی او «پنج راه» یا دلایلی برای وجود خداست که در مدخل الهیات آمده است. در پنج راه، به واضحترین و موجزترین شکل سعی کرده با بحث منطقی وجود خدا را ثابت کند.
در بخش نخست پنج راه، آکویناس میگوید با توجه به مفهوم تغییر میتوان وجود خدا را ثابت کرد. بهصراحت میتوانیم ببینیم برخی چیزها در جهان در حال تغییرند و این تغییر باید نتیجهی چیزی دیگر باشد، چرا که هیچ چیزی نمیتواند خودش را عوض کند. اما در این فرآیند، علت خودِ تغییر نیز باید حاصل چیزی غیر از خودش باشد و این مسیر تا بینهایت ادامه دارد. چیزی باید علت تمام تغییرات باشد که خودش عوض نشود.