بریده هایی از کتاب "دن کیشوت"

حامد

ارباب، شما باید بدانید که این اشخاص اسباب تفریح و خوشی مردمند و همه از ایشان حمایت می‌کنند و به کمک آنان می‌شتابند و به ایشان عزت و احترام می‌گذارند، به‌خصوص وقتی که از دسته بازیگران شاهی و صاحب عنوان باشند، که در این صورت مردم ایشان را از لباس و سر و وضع و قیافه‌شان شاهزاده می‌پندارند.

حامد

صحنه زندگی را به چیز دیگری نیز تشبیه می‌کنند و آن عرصه شطرنج است، یعنی مادام که بازی ادامه دارد هر مهره‌ای موقعیت و نقش مخصوص به خود را دارد، لیکن همین که بازی به پایان رسید مهره‌ها را درهم می‌ریزند و تکان می‌دهند و سرانجام در کیسه‌ای می‌اندازند، مانند این‌که آن‌ها را از حال حیات به حال ممات یعنی به گور انداخته باشند.

حامد

تصور این که دراین جهان همه چیز بر یک مدار استوار است پنداری است محال، بالعکس چنین پیدا است که در جهان دور و تسلسل برقرار است یعنی تابستان از پی بهار آید و خزان از پی تابستان، زمستان بر اثر خزان رسد و بهار بر اثر زمستان و این گردش روزگار همواره بر همین مدار برقرار است. تنها چیزی که کوتاه است و به زودی زود پایان می‌پذیرد عمر آدمی است که امید بازگشت آن نیست مگر در آن جهان که آدمی عمر جاوید یابد، عمری که آن را حد و انتها نباشد.

حامد

من اگر نتوانم محبت و احسان کسی را به عمل پاداش دهم لااقل آرزوی جبران آن را در دل می‌پرورانم و اگر صرف آرزو کافی نباشد خبر آن احسان را به هر جا می‌پراکنم، زیرا کسی که وصف نیکی و احسان مردم را در حق خود به هرجا بازگوید و برای هر کسی حکایت کند معلوم است که در صورت قدرت و استطاعت به جبران آن نیز برخواهد خاست.

حامد

باری گینار گفت: «ای پهلوان ارجمند، غم و یأس به دل راه مدهید و آمدن خود را به این سرزمین نشان بخت بد مگیرید. تقدیر و سرنوشت راه گم کرده شما، راه راست خود را بازخواهد یافت، چه، خداوند عالمیان به طرقی عجیب و به وسایلی بغرنج و پیچیده که فکر بشر از فهم و پیش‌بینی آن عاجز است دست افتادگان را می‌گیرد و بینوایان را به نوا می‌رساند.

حامد

اجل هم‌چون زنی است که هیبت و قدرت بیش از ذوق و نزاکت دارد. این عفریته هیچ چیزی را بد ندارد، یعنی هرچه به دستش برسد می‌خورد و به هرچه که بیابد قانع است و خورجین خود را از هر نوع انسانی به هر سن و سال و به هر وضع و حال که باشد پر می‌کند. اجل دروگری است که هرگز به خواب قیلوله نمی‌رود و هر وقت و هر ساعت به درو کردن مشغول است و گیاه خشک و تر را از دم داس بی‌دریغ خود می‌گذراند. این آدم‌خوار شکار خود را لقمه لقمه نمی‌جود بلکه هر چه در سر راه خود بیابد در یک دم فرو می‌برد، زیرا وی جوعی شبیه به جوع سگ دارد که هرگز سیری نمی‌پذیرد، و هرچند که شکم ندارد گویی مبتلا به مرض استسقاء است و جام حیات زندگان را هم‌چون تشنه‌ای که کوزه‌ای آب خنک سر می‌کشد می‌آشامد و هیچ‌وقت سیراب نمی‌شود.

حامد

من اکنون پندی به تو می‌دهم که به یادگار به‌خاطر بسپار و بدان که از آن سود سرشار خواهی برد و در مواقع رنج و مصیبت ناشی از شغلی که در پیش گرفته‌ای تو را تسکین و تسلی خواهد بخشید و آن این‌که تا می‌توانی هرگز به خیال وقوع حوادث و اتفاقات شوم، خاطر خود را آزرده مکن و از هیچ حادثه‌ای بیم به دل راه مده. در جهان بدترین بلایی که ممکن است بر سر انسان بیاید مرگ است و حال آن‌که اگر توأم با شرف و افتخار باشد مردن از هر چیزی خوش‌تر و بهتر است.

حامد

گویی که در تمام معایب و رذایل لذتی مطبوع نهفته است لیکن در عیب رشک و حسد جز تلخ‌کامی و اندوه و خشم و غضب جانکاه چیزی نیست.

حامد

مردی که آماده به جنگ باشد نیمی از جنگ را پیش برده است، بنابراین من فرصت از دست نمی‌دهم و آماده به جنگ می‌شوم زیرا به تجربه دریافته‌ام که دشمنان مرئی و نامرئی بسیار دارم، لیکن نمی‌دانم که چه وقت و در کجا و در چه زمان و به چه صورت به فکر حمله به من خواهند افتاد.

حامد

در جهان بدترین بلایی که ممکن است بر سر انسان بیاید مرگ است و حال آن‌که اگر توأم با شرف و افتخار باشد مردن از هر چیزی خوش‌تر و بهتر است.

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.