من «ایستا» (الثابت) را، در چهارچوب فرهنگ عربی، اینگونه تعریف میکنم: اندیشهای متنمحور که ایستایی متن را دلیل ایستایی فهم و داوری خود میگیرد و خود را بهمثابهی تنها معنای درست متن و، برایناساس، سلطهی معرفتی تحمیل میکند.
«پویا» (المتحول) را هم اندیشهای تعریف میکنم که یا باز برآمده از متن است، اما با تأویلی که به آن قابلیت سازگاری با واقعیت و نوشدن میبخشد، یا اساساً به سلطهی متن هیچ تن نمیدهد و بر عقل استوار میشود نه نقل.
بهلحاظ تاریخی، نه ایستا همیشه ایستا بوده و نه پویا همیشه پویایی داشته است. گاه نیز پویایی اندیشهای نه ناشی از چیزی درون آن، که بیشتر نتیجهی مخالفخوانی یا بیرونبودنش از قدرت، به هر شکلی، است.
این را هم بیفزایم که این تعریف توصیفی است و نه ارزشداورانه. واژههای «ایستا» و «پویا» فقط دو اصطلاح کاربردیاند که به نظرم با دقت و بیطرفیِ بیشتری امکان شناخت حرکت فرهنگ عربی ـ اسلامی را فراهم میکنند