اسلیم گفت: “آدم خوبیه، آدما نیاز ندارن که خیلی باهوش و زیرک باشن، همین کافیه که خوب باشن؛ گاهی اوقات فکر میکنم، این زیرکی در بعضیها تأثیر معکوس داره و به حرومزادگی تبدیل میشه. همه آدمای به واقع زیرک رو در نظر بگیر، چندان آدمای خوب و نازنینی نیستن
بریده هایی از کتاب "موش ها و آدم ها"
خانم
اگه منو نمیخوای فقط کافیه بگی و من یه راست میرم اونجا تو کوهها، یه راست میرم اونجا و برای خودم زندگی میکنم. من نمیخوام کسی موشمو ازم بگیره
خانم
کمتر آدما با هم سفر میکنن. نمیدونم چرا. گویا همه آدما، تو دنیای لعنتی درون خودشون از دیگری وحشت دارن.”
خانم
هیچکس نمیتونه بگه یه آدم چه کارایی ممکنه بکنه
خانم
اگه خویشاوند تو بودم، یه گلوله تو مغزم خالی میکردم
خانم
همانگونه که گاه اتفاق میافتد، زمان یک لحظه، تهنشین میشود و همچنان در حالت تعلیق باقی میماند و یک لحظه بیش از یک لحظه دوام میآورد و صداها باز میایستند برای لحظهیی که به مراتب بیش از یک لحظهاند.
خانم
تو درهرحال چیزی یادت نمیمونه. من اینو بارها و بارها دیدم. یکی با یکی دیگه حرف میزنه و براش فرق نمیکنه که آیا او میشنوه و میفهمه یا نه.
خانم
فقط به لنی بگو چیکار کنه. اگه کار فکری نباشه، فوری انجام میده. خودش عقلش نمیرسه هیچ کاری بکنه، اما فرمون بره خوبیه.
خانم
او فاصله خود را از دیگران حفظ میکرد و انتظارش این بود که دیگران نیز فاصلهٔ خود را از او حفظ کنند.
خانم
هیچ متر و معیاری برای اندازهگیری و سنجش نداره. یه وقتا یه چیزایی رو خارج از اینجا دیدم. مست نبودم، نمیدونم تو خواب دیدم یا تو بیداری. اگه یه نفر دیگه کنارم بود، میتونست بهم بگه تو خواب دیدی.