بلومکویست همینطور که در قایق نشسته بود، لیوانش را با نوشیدنی پر کرد، به عقب تکیه داد و سعی کرد خاطرات کم خود دربارهی وِنِراِستروم را به یاد بیاورد. او در نورلند به دنیا آمد و در همانجا یک شرکت سرمایهگذاری در دههی هفتاد راهاندازی کرد. پول زیادی به دست آورد و به استکهلم نقلمکان کرد و تا دههی هشتاد همانجا به کارش ادامه داد و گروه وِنِراِستروم گروپن را ایجاد کرد. زمانی که دفاتری در لندن و نیویورک احداث کردند، بهتدریج نام آنها تحت عنوان بیجر در مقالهها آمد. او به تجارت خرید و فروش سهام پرداخت و علاقهمند به معاملات سریع بود و در مجلات معروف سوئد یکی از میلیاردرهای بیشمار سوئد معرفی شد که خانهای ویلایی در استراندوِگِن اختیار کرده بود؛ ویلای رؤیایی ییلاقی در جزیرهی وِرمدو با قایق موتوری بیست و پنج متری که از ستارهی ورشکستهی تنیس خریده بود. او در اصل حسابدار بود، اما دههی هشتاد، عصر حسابداران و معاملات ملکی مخاطرهآمیز بود
بریده هایی از کتاب "دختری که رازی کهنه را آشکار کرد"
محسن
روزنامهنگاری به نام میکائیل بلومکویست از مجلهی میلنیوم امروز صبح به جرم وارد کردن افترایی ناراحتکننده و نادرست به هانس اِریک وِنِراِسترومِ سرمایهدار به نود روز حبس محکوم شد. در مقالهای که اوایل امسال چاپ شد، توجه همه به جریان مینوس جلب شد. بلومکویست مدعی است که وِنِراِستروم از سرمایهی دولتی برداشت کرده و هدف او سرمایهگذاری صنعتی در لهستان برای معاملات اسلحه بوده است. در ضمن بلومکویست موظف به پرداخت صد و پنجاههزار کرون غرامت شد. وکیل وِنِراِستروم، برتیل کامنِرمارکر در مصاحبهای گفت که موکل او از این حکم راضی است و اضافه کرد که این افترایی غیرمنصفانه و تکاندهنده بوده است.
حکم دادگاه در بیست و شش صفحه صادر شده بود که در آن بلومکویست متهم به وارد کردن پانزده مورد افترای تکاندهنده به هانس اِریک وِنِراِسترومِ تاجر بود. بنابراین هر مورد برای او ده هزار کرون و شش روز حبس در برداشت.
محسن
پلیس موردنظر، مرد باتجربه و سرسختی بود. او هرگز اولین پروندهی کاری خود را فراموش نمیکرد؛ در آن پرونده، معتادی خطرناک را که رفتاری غیرقابل پیشبینی داشت، در پایگاه برق دستگیر کرد، آن هم قبل از اینکه بتواند به کسی آسیب برساند. او در طول دوران خدمتش افراد زیادی را دستگیر کرده بود، ازجمله شکارچیان غیرمجاز، افرادی که همسرشان را کتک میزدند، افراد شیاد، سارقان اتومبیل و رانندگان خطرساز. او با دزدها، قاچاقچیان مواد مخدر، و بمبگذارهای آشوبگر سروکار داشته است. با نُه پروندهی قتل و آدمکشی مواجه شده بود که در پنج مورد آنها خود قاتل با پلیس تماس گرفت و با لحنی پشیمان اعتراف کرد که همسر یا برادر و یا یکی از خویشاوندانش را به قتل رسانده است. به حساب دو پروندهی دیگر در عرض چند روز رسیدگی شد و در پروندهای دیگر باید از پلیس ملی جنایی کمک میگرفتند و رسیدگی به آن دو سال طول کشید.