قهرمان تازهای آدم را وا میدارد حسرت ضد قهرمان قبلی را بخورد. اسمها عوض میشوند و همینطور چهرهها، اما من از بابت این همه عداوتهای حقیر، تک تیراندازها، مینهای زمینی، بمبارانها، موشکبارانها، قتل و غارت و تجاوز، توی صورت همهشان به طور مساوی تف میاندازم
بریده هایی از کتاب "ندای کوهستان"
خانم
بیرحمی و خیرخواهی طیفهای یکرنگند
خانم
خندهدار است، مارکوس، اما بیشتر کار مردم برعکس است. فکر میکنند با چیزی که میخواهند زندگی میکنند. اما در واقع ترس راهنمای آنهاست. یعنی چیزی که نمیخواهند.»
خانم
حالا میفهمم که بعضی آدمها به همان طرز که دیگران عاشق میشوند، احساس اندوه و نارضایی میکنند، یعنی در نهان، به شدت و بیتوسل به کسی.