هرگز نمیشود به بدبختی عادت کرد، باور کنید، چون ما همیشه مطمئنیم که بلای فعلی آخری است، گرچه بعدها، با گذشت زمان متقاعد میشویم ــ با چه احساس فلاکتی! ــ که هنوز بدتر از این در راه است …
بریده هایی از کتاب "خانواده پاسکوآل دوآرته"
حامد
کارهای آدم فانی عجیب است. از هرچه که دارد بدش میآید، ولی بعد برای همانها افسوس میخورد!
حامد
چه منظرهٔ غمانگیزی است تماشای مردمی که منتظرند خدا همهٔ کارها را درست کند!
حامد
نه عشق کار یکی دو روز است و نه نفرت.
حامد
هیچ نفرتی بالاتر از نفرت خانوادگی نیست، نفرت از یک آدم همخون.