اینها سعی میکردند در ضمن اینکه جریان فکری اصیل اسلامی را حفظ میکنند، یک جریان سیاسی بسیار منظّم و حسابشدهای را هم تعقیب کنند و وابستگان به طرز فکر اسلامی خود را دور هم جمع نگه دارند و اینها را با هم ارتباط دهند و از لحاظ فکری و روحی، اینها را تجهیز کنند و تسلیح کنند و خلاصه برای آن روزی که امام صادق (علیهالسّلام) بنا است شمشیر را به دست بگیرد و بیاید بیرون و در مقابل دستگاه قدرت، حرکت کند، یک عدّه سرباز مسلّحِ مجهّزِ فداکار دورش داشته باشد.
بریده هایی از کتاب "همرزمان حسین(ع)"
مریم
هدف اصلی امام حسین (علیهالسّلام)؛ تجدید انقلاب اسلامی پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) آن واجب چه بود؟ آن واجب عبارت بود از تجدید انقلاب اسلامی، بعد از پدید آمدن ارتجاع؛ به خط باز آوردن قطار منظّم جامعهٔ اسلامی، پس از خارج شدن این قطار از خط.
مریم
یک جا اِعمال وظیفهٔ شرعی و عمل کردن به آنچه مسئولیّت تو در نزد خدا است، همهٔ موجودی تو را از تو خواهد گرفت، زندگی راحتت را، درآمد زیادت را، خلاصه دنیایت را از تو میگیرد، در یکچنین موردی، برای خاطر خدا، برای خاطر هدف، برای خاطر مسئولیّت الهی و دینیات، از همهٔ این موجودی بگذری؛ از آن درآمد زیاد، از آن زن محبوب، از آن فرزندان عزیز، از آن خانهٔ راحت، از آن احترام اجتماعی، از آن انسی که در اجتماع داری، از همه چشم بپوشی. این معنی زهد است.
مریم
عاملی که ایجاب میکند امامت را _ یعنی وجود کسانی را که ادامهٔ نبوّت محسوب شوند و سررشتهٔ نبوّت را بعد از مرگ نبی به دست بگیرند _ عبارت است از احتیاج جامعه به تفسیر و تشریح و تبیین و تبلیغ مکتب؛ جامعه محتاج این است.
مریم
امامت برای خاطر این دو منظور و دو هدف است: یکی تشریح مکتب، تفسیر مکتب، تدوین مکتب؛ و دیگری ادامهٔ راه جامعهٔ اسلامی؛ یعنی زمام جامعه را در دست گرفتن و جامعه را در همان خطّسیر و خطّمشیای که پدیدآورندهٔ انقلاب _ یعنی پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) _ ترسیم کرده و معیّن کرده و از پیش معلوم شده، پیش بردن و کشاندن. اینها وظیفهٔ امام است.
مریم
ادّعای ما این است که ائمّهٔ ما از آغاز تاریخ امامت _ جز یک استثنای کوچکی، که بعد، این استثنا را هم عرض میکنم _ تا روزگار شهادت امام عسکری (صلواتاللهعلیه) در این مدّت تقریباً ۲۵۰ سال، زندگیشان زندگی مبارزه و جهاد است. اینها یک عدّه مردم مجاهد بودند. این ادّعای ما است.
مریم
ائمّهٔ ما (علیهمالسّلام) همهشان یا در زندان به شهادت رسیدند، یا در میدان جنگ شهید شدند و یا بهوسیلهٔ دشمن غدّار و حیلهگر بهصورت مرموزی کشته شدند؛ همهشان. شما خودتان مگر از قول امام (علیهالسّلام) نمیگویید، مگر نمیشنوید که «ما منّا الّا مقتول او مسموم»؟ در میان ما ائمّه (علیهمالسّلام) کسی نیست مگر اینکه یا کشته شد به شمشیر، یا اینکه او را در زندان و در تبعیدگاه شهید و مسموم کردند؟ خب، من سؤال میکنم: یک قدرت قاهر زمان، چه کسی را در میدان جنگ یا در زندان یا در تبعیدگاه میکشد و شهید میکند؟
مریم
خودشان فرمودهاند که همهٔ ما در حکم انسان واحدیم. گاهی فرمودهاند که آنچه از ما شنیدید، میتوانید به امام دیگری نسبت دهید. این در روایات ما وجود دارد و معمولٌبه هم هست. اگر شما سخنی را از امام صادق شنیدید و در ذهنتان نبود، مانعی ندارد که آن را به امام باقر نسبت دهید، چون اینها دو نفر نیستند؛ در حقیقت یک نفرند.
مریم
این بحثهای جزئی و فرعی و غیر مهم و غیر لازم، پدر این ملّت را درآورده. این مسائلی که طرح کردن یا نکردنش تا صد سال دیگر هم اهمّیّتی ندارد، یا لزومی ندارد _ حالا اگر حق هم باشد، لزومی ندارد؛ که البتّه بعضی از آنها باطل هم هست _ به ما مردم مسلمان خیلی لطمه زده، خیلی صدمه زده. فقط هم اینجا نیست؛ خیال نکنید که فقط اینجا هست؛ نه، در همهٔ منطقههای مسلماننشین دنیا از اینگونه مسائل بوده و ما در کتابها دیدهایم؛ در هندوستان بوده، در مصر بوده، در سایر جاهای دیگر هم بوده. تا یک مقدار رگهٔ روشنبینی و درک صحیح از مسائل اجتماعی و اسلامی در میان یک ملّتی پیش آمد، فوراً یک کاری کردند که او را از آن رگهٔ روشنبینی و روشنفکری منصرف کنند و از این جریان دور بیندازند و متأسّفانه غالباً هم موفّق شدهاند.
مریم
که شناخت زندگی امام و سیرهٔ عملی امام، دارای این دو فایده است: یکی اینکه آموزنده است و دیگر اینکه برانگیزاننده و بهاهتزاز درآورنده است؛ انسان را در پیچوخمهای زندگی کمک میکند، به انسان حالت تفاخر و مباهات میدهد. تعبیر جامعتری برای فایدهٔ دوّم هست و آن اینکه در انسان روح غروری بهوجود میآورد. این احساس را در پیروان امام بهوجود میآورد که راهی که او میرفت و امروز منِ شیعه مدّعیام که راه او را میروم، راه خدا است، راه پرافتخار است