بریده هایی از کتاب "ریگ روان"

عطیه

با صدایی که انگار بابت آواز‌خواندن خش‌دار شده بود پرسیدی چند وقت گذشته؟ معمولا دانش‌آموزان هستند که یادشان می‌ماند چند وقت است مدرسه را ترک کرده‌اند نه معلم. همین را به تو گفتم و اضافه کردم زمان به‌قدری سریع می‌گذرد که دیگر نمی‌شود اعصار را از هم تشخیص داد و من آدم‌هایی را می‌شناسم که پنج‌نسل با هم فاصله دارند در‌حالی که اختلاف سنی‌شان فقط بیست‌سال است.

عطیه

این چیزی بود که یاد گرفتم: دوران خوشی برای همه نیست. و واکنشت باید این باشد. باید بگویی هی مرد عجب افتضاحی. من واقعا متاسفم. وحشتناکه! این درس اول است. اگر نتوانی بگویی وای خدای من بدتر از این ممکن نیست درمانگر خوبی نیستی. و یک چیز دیگر! نمی‌توانی برای درد و رنج دیگران توجیه بتراشی اصلا طرفش نرو. مثل ستایش از تنها پای کسی است که یک پایش را قطع کرده‌اند. خودش می‌داند یک پای سالم دارد. لازم ندارد شما بهش اشاره کنید.

عطیه

سعی می‌کنم به خودم بگویم«این روزها همه بدهی دارند» ولی این حقیقت که بدهکاری همه‌گیر است دردی از من دوا نمی‌کند، همان‌طور که آگاهی از شیوع طاعونی مرگبار کمکی به طاعون‌زده نمی‌کند.

عطیه

استلا گفت که خودش را تصور کرده که سال ۱۹۷۳ است و در کلوب سی‌بی‌جی‌بی می‌خواند ولی ما در دورانی زندگی می‌کنیم که دیگه نمی‌شه هنجارشکنی کرد. مورل گفت:«تعجب‌ نکن استلا. محافظه‌کاری مثل جرم دندونه، حتی بعد از تراشیده‌شدن بدتر از قبل تشکیل می‌شه. پی چیزی که الان مجازه ممکنه دوباره تبدیل به تابو بشه.»

عطیه

متوجه شدم که هر بار صندلی‌اش را عقب می‌دهد و بعد دوپایه‌ی جلو را بر زمین می‌کوبد، چند میلیمتر جلو می‌آید. گفت تاریخ دور تسلسل باطل مردمان و تمدن‌ها نیست، سلسله‌ی آزمایش‌های کور است. گفت اولین نشان جنون بی‌توجهی است به چراغ عبور عابر ممنوع سر چهارراه. گفت مهم‌ترین تاثیر دنیای دیجیتال بر زندگی ما این است که وقتی می‌بینیم یکی دارد عکس می‌گیرد دیگر صبر نمی‌کنیم که عکسش را بگیرد و از جلو دوربینش رد می‌شویم.«همین‌طور راهمان را مثل گاو می‌کشیم و می‌ریم.»

عطیه

ای خدا، چرا نقش من در این دنیا صرفا دلقک سقوط‌کرده نیست؟ چرا باید دلقک سقوط‌کرده‌ای باشم که بقیه‌ی دلقک‌های سقوط‌کرده رویش سقوط می‌کنند؟ به عبارت دیگر چرا روی پیشانی‌ام نوشته هر پیرزنی که در سوپرمارکت لیز می‌خورد باید بازوی مرا بگیرد؟

خدیجه

آلدو لب پایینش را گاز می‌گیرد. احتمالاً باید موضوع را به‌کل عوض کنم. با این‌حال از قول مورل می‌گویم «هیچ‌کس بیشتر از یک آدم غیراصیل، با تمسخر اصیل بودن رو رد نمی‌کنه.» و کف صندلی‌ام را کمی بالاتر می‌برم. این جمله رو به عنوان لیچار استفاده کرده. بدم هم میاد اقرار کنم که حرف درستی زده. به‌خصوص بعد از اون اتفاقی که خودت می‌دونی. ولی این یکی هنوز به‌نظر درست میاد و هر چه‌قدر زور می‌زنم هیچ‌چیز جدیدی هم به‌نظرم نمی‌رسه. برای همینه که تصمیم گرفتم دربارهٔ چیزهایی که می‌دونم ننویسم، راجع‌به کسی بنویسم که باهاش آشنام. اگه بتونم تو رو به عنوان مشاور داستانیم به بازی بگیرم، اگه بشه این‌جور گفت…

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.