بریده هایی از کتاب "دختر مو شرابی"

مریم

و فرمود: پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام؛ امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده‌ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ام. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)

مریم

«یعنی انگلیسی‌ها در زمان آغاز حملهٔ روس‌ها به گرجستان به تعهدشان عمل نکردند؟ اگر شما هرچه قرار بود انجام دهید، عمل کردید، مشکل کجا بود؟» – رویشان زیاد بود بی‌شرف‌های لاکردار. به سنگ پای ولایت قزوین ما گفته بودند زکی! جزایر و بنادر جنوب ایران را پاداش می‌خواستند در ازای کمک.

مریم

هر صندوقی را کلیدی است و هر گنجی را نقشه‌ای. شاه‌کلید برای صندوق‌های کم‌ارزش و گنج‌های بی‌بهاست. هرچقدر گنجت گرانبهاتر، کلید صندوقش کم‌یاب‌تر. کلید صندوق دل را هرکسی ندارد. کلید عقل در قفل دل نمی‌چرخد. دل را حرف دل باید.

مریم

مقابل اجنبی و اجنبی‌پرست اگه سرت بالا نباشه، اگه سینت جلو نباشه، اگه عزت نداشته باشی، زمینت می‌زنن! نه اینکه جسمت رو بزنن که باکی نیست! آبروت رو زمین می‌زنن، عزتت رو بر باد!

مریم

متحیر نشو جوان! از انگلیسی‌جماعت هرچه بگویی برمی‌آید! زیرک‌اند و ناقلا! اگر میرغضب ما با تیزی دشنه سر می‌برد، انگلیسی‌جماعت با پنبه سر می‌برد. اگر همین اصرارهای مکرر و رفت‌وآمدهای متعدد سرگوراوزلی در دربار ما نبود، سال گذشته بعید بود گلستان را قبول کنیم.

مریم

«خون است که مرد را از نامرد جدا می‌کند و ظالم را از مظلوم. خون مظلوم آتش در نیستان است! فغانش که بلند شود دل‌های خواب را هم نهیب می‌زند.»

مریم

غیرت در تبار ایرانی خاموشی ندارد؛ ولی ممکن است در زیر خاکستر غفلت و فراموشی نهان شود. اگر نسیم حقی از زبان حق‌گویی بوزد، سریع خاکسترها به باد خواهند رفت و آتش غیرت زبانه خواهد کشید. مردان این قافله آهن آب‌دیده بودند و شمشیرآخته، آنچه نبوده، آنچه نداشتند قافله‌سالار است. قافله‌سالار شجاع حق‌گو!

مریم

اگه کل سال هم هرغلطی می‌کردیم، دههٔ اول محرم رو آقا طیب شرط‌وشروط داشت برامون. می‌گفت: اگه می‌خوای دم‌پر طیب باشی، باید برای عزادار حسین، نوکری کنی. باید بری بین سینه‌زن‌ها چای و شربت پخش کنی. نوچهٔ آقا طیب‌بودن مرام خودش رو داشت. می‌گفت نبینم چشمتون پی‌ناموس مردم باشه، لوتی‌بودن به اسم نیست، به سینهٔ کفتری و دستمال یزدی و کلفتی سبیل نیست. به غیرت و به مرامه. لوتی دست اجنبی رو می‌شکونه اگر سمت ناموس این مردم دراز بشه. لوتی خاکیه در اوج قدرت. لوتی دستگیره در اوج نداری. لوتی آخر معرفته تو زمونهٔ بی‌معرفت‌ها. لوتی مرده تو دورهٔ نامردی‌ها.

مریم

سگ باوفا نعمت است! ما چوپان‌زاده‌ها قدر سگ گله را خوب می‌دانیم! همان قدر که از سگ گله مطمئنیم، از سگ هار وحشت داریم! سگ هار هم بلای گله است و هم چوپان! شنیدی می‌گویند سگ زرد برادر شغاله، پسر جان؟ بدا به حال چوپانی که سگش با گرگ و شغال‌ها هم‌سفره شود! بدا به حالش!

مریم

کسی که پشت میکروفون شعر می‌خواند از مردم می‌خواهد همراهی‌اش کنند. می‌گوید چون روز عاشوراست به سینه بزنید و شعر را تکرار کنید. شعر بلندی است، ولی مردم حفظ کرده‌اند و می‌خوانند. – دستی که سوزاند مسجدالاقصی را بست بر مسلسل خانهٔ خدا را کار آمریکا بود نقشهٔ سیا بود مرگ به کارتر، مرگ به کارتر دستهٔ اول که شعرشان تمام می‌شود، دستهٔ دوم پرشورتر از دسته اول دم می‌گیرند. – آمادهٔ نبرد آتشینیم خونین‌ترین حماسه‌آفرینیم پتک کوبنده‌ایم موج توفنده‌ایم مرگ به کارتر، مرگ به کارتر

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.