یکی از آدمهای کافه مرا به زیرزمین میبرد، جایی که تابلوهای روی دیوار روند ساخته شدن کافه را نشان میدهند. کافه تا سال ۲۰۰۴ وجود خارجی نداشته است! در همین سال یک خانم آمریکایی که عاشق فیلم کازابلانکا بوده، تصمیم میگیرد به کازابلانکا بیاید و کافهی مورد علاقهاش را بسازد. او این ساختمان قدیمی را در نزدیکی بندر پیدا میکند و شروع به کار میکند و یک سال بعد معبد عاشقان فیلمهای عاشقانهی سینما شکل میگیرد. جایی که حالا من دارم با چشمهای گرد و لبخندی بر لب، سوراخ سمبههایش را میگردم و یونس در بالکن آن نشسته و دارد با گوشیاش clash بازی میکند!