به بزرگی خدا میخوای توجه کنی، میبینی نمیتونی باهاش صمیمی بشی، میخوای باهاش صمیمی بشی، میبینی ادب بندگی رو دیگه مراعات نمیکنی
بریده هایی از کتاب "طعم شیرین خدا 2: می شود این قدر مهربان نباشی؟!"
غزل
میآی به هیچ بودن خودت فکر کنی، ناامید میشی.برای این که ناامید نشی، خودت رو کسی حساب میکنی، از خدا غافل میشی.
غزل
چقدر این راه پر پیچ و خمه! هر طرف میخوای بری، میبینی از طرف دیگه وا موندی. مطالعه میکنی، تکبر میآد. مطالعه نمیکنی، جهل دامنت رو میگیره. عبادت میکنی، دچار عُجب میشی. عبادت نمیکنی، غرق غفلت میشی
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
خشیت از خدا، وارد قلب آدم میشه. این خشیت که اومد انگیزه گناه نکردن رو هم با خودش میآره
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
خودمون رو “هیچ” حساب میکنیم
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
تعریفمون از عزت عوض میشه
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
نا امیدیمون له طور کلی از بین میره
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
وعده های خدا رو جدی میگیریم
غزل
اگه خدا رو بزرگ ببینیم
ترسمون از بین میره و آرامش پیدا میکنیم
غزل
گه خدا رو بزرگ ببینیم
با همه وجودمون به خدا اعتماد میکنیم