در سالِ دشوارِ پس از نخستین تجربهی داستان اسباببازی، دریافتم که تلاش برای حل این معما چالش بعدی من خواهد بود. اشتیاق من برای محافظت از پیکسار در مقابل نیروهایی که آنهمه کسبوکار را به زیر کشیده بود، تمرکز تازهای به من بخشید. نقش خودم را بهعنوان یک رهبر با روشنی بیشتری میدیدم. تلاش خود را صرف یادگرفتن این کردم که چگونه میتوان نهتنها شرکتی کامیاب، بلکه فرهنگی خلاق و دوامپذیر ساخت. همزمان با آنکه توجه خود را از حل مشکلات فنی به پرداختن به فلسفهی مدیریت بیعیبونقص تغییر میدادم، یک بار دیگر هیجانزده بودم و مطمئن، از اینکه پردهی دوم نمایش ما هم به اندازهی اولی فرحبخش خواهد بود.