امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «أَکرِهْ نَفْسَک عَلَی الْفَضَائِلِ فَإِنَّ الرَّذَائِلَ أَنْتَ مَطْبُوعٌ عَلَیهَا» یعنی اگر خود را وادار به خوبیها نکنی، طبیعتاً به بدیها کشیده میشوی. یعنی هرچند فطرت تو الهی است ولی طبیعت تو به سمت رذائل گرایش دارد.
بریده هایی از کتاب "رهایی از تکبر پنهان"
عطیه
به ما سفارش کردهاند با فردِ متکبّر بحث نکنید، او هیچ وقت متقاعد نمیشود. چنین فردی اصلاً متوجه نمیشود به او چه میگویند. انسان متکبّر ساختار فکری و ذهنیاش آنچنان دچار نقصان میشود، که دیگر نمیتواند حرف حق را بفهمد یا تشخیص دهد. وقتی انسان چیزی را در اثر تکبّر نپذیرد، قدرت فکر و ذهنِ او فعّال میشود و شروع میکند به دلیل تراشیدن در جهت توجیهِ نظر خودش و مقابله با سخن حق. این طور نیست که بهراحتی بگوید: «چون دچار تکبّر هستم و قلبم بیمار است، این مطلب را قبول ندارم» بلکه بهعنوانِ مثال میگوید: «این دلایل، مرا متقاعد نمیکند!» در این صورت دیگر نه او حرف ما را قبول خواهد کرد و نه ما میتوانیم به او بفهمانیم که دچار تکبّر شده است.
عطیه
تکبّر میتواند اهل طاعت را نابود کند، چه رسد به اهل معصیت. به عنوان نمونه میتوان به ابلیس اشاره کرد. ابلیس تا زمانی که تکبّر خود را بُروز نداده بود، اهل طاعت محسوب میشد و تا آن مرتبهٔ بلند صعود کرده بود، ولی تکبّر او را فروانداخت. به همین دلیل، اهل طاعت نباید از خطر تکبّر غافل شوند.
عطیه
رسول خدا (ص) در وصیتش به ابوذر میفرمایند: «گاهی انسان به واسطهٔ گناهی به بهشت داخل میشود.» ابوذر از رسول خدا (ص) میپرسد: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» حضرت میفرمایند: «وقتی گناه موجب شود که انسان بفهمد در اعماق وجودش چه خبر است و عیوب خود را شناخته و درمان کند، این مایهٔ بهشت رفتنش خواهد شد.»
عطیه
ابلیس ترفند دیگری نیز دارد و آن «مغرور» کردن انسان است. یعنی به محض اینکه انسان کوچکترین کار خوبی انجام دهد، او را به عملش مغرور میکند و اصطلاحاً باعث میشود آدم از آن طرف بام بیفتد.