زندگی همیشه به ما درسهایی درمورد جدیبودن میدهد؛ باید سرمان را پایین نگه داریم، مثل احمقها نباشیم و فردی بالغ به نظر برسیم. چنین اجباری میتواند طاقتفرسا و خطرناک باشد. به همین دلیل است که دائم به افرادی نیاز داریم که بتوانیم در کنارشان رفتاری احمقانه داشته باشیم.
بریده هایی از کتاب "معنای زندگی"
حامد
اینکه تنها در ذهن خودمان بدانیم چهکسی هستیم کافی نیست. به چیزی ملموستر، مادی و لذتبخش نیاز داریم تا جنبههای گوناگون هویتمان را به آن سنجاق کنیم. نیاز داریم به کاردوچنگال، قفسههای کتاب، کمدهای لباس، و صندلیهای دستهدار خاصی وابسته باشیم، تا همراستا با آنچه هستیم و قصد داریم باشیم قرار بگیریم. خودنمایی نمیکنیم؛ داریم تلاش میکنیم هویتمان را در یک جا جمع کنیم و خود را در برابر نابودی و ازهمپاشیدگی مصون بداریم.
حامد
زمان مرگمان، ناگزیر میدانیم که خیلی چیزها در زندگیمان خوب پیش نرفت: رؤیاهایی بودند که به حقیقت نپیوستند و عشقهایی که بیپاسخ ماندند، دوستیهایی که هرگز ازنو شکل نگرفتند، و فجایع و دردهایی که هرگز بر آنها چیره نشدیم. اما اینرا هم میدانیم که چیزهای ارزشمندی هم بودهاند که ما را سرپا نگه داشتهاند، که منطقی والاتر را دنبال کردهایم، که باوجود رنجها، زندگیمان سراسر خشم و هیاهو نبوده است، که حداقل در مواقعی خاص، معنای زندگی را درک کردهایم و از آن بهره بردهایم.
حامد
همهٔ ما اگر شخصیت خود هنگام اولین ملاقات با همسرمان، و زمانی را که در اوج قدرشناسی و خشوع بودیم را به یاد داشته باشیم، در درازمدت عاشقان بهتری خواهیم بود.
حامد
لباسها مظهر ارزشهاییاند که ما را مسحور میکنند و گول میزنند. با انتخاب نوع خاصی از لباسْ ویژگیهای شخصیتی شکننده و نامطمئنمان را تقویت میکنیم. ازطریق لباسهایی که میپوشیم، به دیگران نشان میدهیم چهکسی هستیم و درعینحال آنرا به خودمان هم یادآوری میکنیم. کمد لباسهای ما حاوی چند خط از زندگینامهٔ دقیق ماست.
حامد
هدف از زندگی معنادار لزوماً رسیدن به رضایت همیشگی نیست. ممکن است در زندگی معناداری به سر ببریم، اما اغلب روحیهٔ بدی داشته باشیم؛ درست همانطور که ممکن است دائماً تفریحات ظاهری داشته باشیم، اما بیشترِ زندگیمان بیمعنی باشد.
حامد
اگر نتوانیم با کسی که عقاید مخالف با ما دارد رفاقت کنیم، احتمالاً هرگز نمیتوانیم مدافع قدرتمندی برای عقاید خودمان باشیم؛ چون نمیتوانیم بهطور صحیح درک کنیم چهچیزی افراد را بهسمت عقایدی که ما با آنها مخالفیم هل میدهد، و نیز هرگز نخواهیم فهمید برای تغییر دیدگاهشان چه باید بکنیم.
حامد
ضعیفها از آنچه فکر میکنیم قویترند، قدرتمندان از آنچه تصور میکنیم ناتوانترند.
حامد
کتابها مانند مردماند؛ تعداد زیادی از آنها را ملاقات میکنیم، اما بهندرت عاشقشان میشویم.
حامد
بینهایت قدردان فردی خواهیم بود که میتواند کاری را بکند که بهنظر ما غیرممکن میرسد: ما را واقعاً بشناسد و بازهم دوستمان داشته باشد.