بهخاطر وجود خانواده، همهٔ ما تاکنون احساس تعلق کردهایم، آنهم نه براساس اعتقادات، دستاوردها و تلاشهایمان (همهٔ اینها ممکن است تغییر کنند یا با شکست روبهرو شوند)، بلکه براساس چیزی خالص و همیشگی: “تولدمان”.
بریده هایی از کتاب "معنای زندگی"
حامد
ما تماموقت همراه خودمانیم و مستقیماً به ذهنمان دسترسی داریم. اما درحقیقت برای شکلدادن به تصویری دقیق از شخصیت خودمان دچار کشمکش هستیم. عصبانی هستیم، ولی نمیدانیم چرا. در شغلمان ایرادی هست، اما نمیتوانیم مشخص کنیم چه ایرادی. متوجه نمیشویم چرا نسبتبه فرد خاصی احساس منفی داریم. نمیفهمیم چهموقع متکبر یا صمیمی بهنظر میرسیم. گاهی برایمان سخت است بفهمیم واقعاً چه فکری میکنیم یا چهچیزی ما را رنجانده است. ذهنْ تغییرپذیر و سختگیر است؛ درنتیجه بسیاری از مسائل درون ما درهمبرهم است.
حامد
ثروت همان چیزی است که ارسطو فضیلت «اجرایی» مینامید: مثل قدرت جسمانی یا قیافهٔ خوب، پول هم نفوذ فرد در دنیا را افزایش میدهد. با پولْ مهربانی ما میتواند چندبرابر، و دانش ما میتواند مهمتر شود.
حامد
در زندگی عادی، نباید قویاً از چیزی طرفداری کنیم. همیشه باید اینرا تصور کنیم که در جبههٔ مخالف هم ممکن است میزان کمی از حقیقت وجود داشته باشد.
حامد
تبعیض بهنفع اعضای خانواده همان چیزی است که تضمین میکند بعضی از بدخلقیها بخشیده خواهند شد، ویژگیهای نامطلوب شخصیتی نادیده گرفته خواهند شد، وقتی اول صبح توپوتشر میزنیم و عصبی هستیم، کسی از ما حمایت خواهد کرد، والدینْ فرزندان ناخلف خود را خواهند بخشید، و فرزندانی که والدین بیمسئولیتی دارند، بهرغم هر اتفاقی که افتاده باشد، بازهم در تعطیلات به آنها سر خواهند زد.
حامد
شاید آنها ترانهای شورانگیز ساخته باشند، شرکتی زیستمهندسی را راهاندازی کرده و به فروش رسانده باشند، یا رمانی گیرا و جذاب نوشته باشند، ولی ما عجیبترین و درعینحال الهامبخشترین اثر هنری و علمی را به وجود آوردهایم: اثری که زنده است، چیزی که کانون شادی و رازداری خود را به وجود خواهد آورد، چیزی که روزی مشق خواهد نوشت، شغلی پیدا خواهد کرد، از ما متنفر خواهد شد، ما را خواهد بخشید، و درنهایت برخلاف میلش کمی شبیه به ما خواهد شد و سرانجام، خود انسانهایی را به وجود خواهد آورد.
حامد
بخشهای خاصی از دنیا قدرت اینرا دارند که امراض روحی و روانیمان را هدف قرار بدهند و تغییراتی در ما به وجود آورند که با نشستن در خانه ممکن نیست. مکانهایی در دنیا هست که بهلطف دورافتادهبودن، گستردگی، آبوهوا، انرژی ناآرام، سودای فراموشنشدنی یا تفاوت محض با محل زندگی ما، میتوانند التیامبخش قسمتهای زخمخوردهٔ وجودمان باشند.
حامد
«تنها راه اینکه افراد دوستمان داشته باشند این است که بخش زیادی از شخصیتمان را پنهان کنیم»
حامد
همهٔ ما بهخوبی با این تفکر آشناییم که خودخواهبودن یکی از بدترین صفاتی است که ممکن است در وجودمان باشد، رفتاری که حرص، حقبهجانببودن و ظلم را تداعی میکند. بااینحال بعضی از دلایل شکستخوردن در چیزهایی که در زندگی میخواهیمْ از افراط در صفت متضاد آن سرچشمه میگیرد: تواضعی غلوآمیز. احترام به آرزوهای دیگران از سر بیفکری، خودخواهنبودنِ خطرناک و زیانبار.
حامد
افرادْ بخش زیادی از شخصیت ما را بلافاصله درک نمیکنند. بعضی از عمیقترین دلواپسیهای ما با نفهمیدن، کسالت یا ترس پاسخ داده خواهند شد. بیشتر مردم اصلاً اهمیتی نخواهند داد. افکار عمیقترمان مورد توجه اندکی قرار خواهند گرفت. مجبوریم در ذهن تقریباً همهٔ افراد، همچون پاراگرافی خوشایندْ اما مختصر باشیم. عشق وعدهٔ بهبودبخشیدن این جنبههای زندگی انفرادی را به ما میدهد، جنبههایی که در سکوت روح را از بین میبرند.