وطن، یک کلافِ مهربانی درهم بافتهٔ تاریخیست، یک حسِّ عطوفتِ انسانی، یک قطعه سنگِ مرمرِ خُرد ناشدنی، پولادِ آبدیده، پَر نرمِنرمِ سینهٔ مرغانِ نوروزی، صدای خندهٔ بیدغدغهٔ یک کودک __ که طنینش از این سو تا آن سوی خاک میرود. وطن، عشق است، نَفْسِ عشق، ذاتِ عشق، بلورِ عشق.
مریم
30
آبان