طبقات که تا پیش از این آهسته حرکت میکردند متوقف شدند. نورا متوجه شد که یکی از طبقات سمت راستش، در ارتفاع شانه، فضای خالی بزرگی دارد. تمام بخشهای دیگر طبقات کاملاً و شانهبهشانه از کتاب پر بودند، اما اینجا فقط یک کتاب به پشت روی طبقهٔ سفید و نازک قرار داشت.
این کتاب برخلاف بقیهٔ کتابها نه سبز، بلکه خاکستری بود. درست به همان اندازه خاکستری که وقتی نورا نخستین بار ساختمان را از ورای مِه دید، دیوارهای سنگی خاکستری بهنظرش رسیدند.
خدیجه
14
آذر