خدیجه

این‌چنین است ریاکاری جوامع بورژوایی ما در منطق متزلزل سرکوب. بااین‌حال، این سرکوب مجبور به دادن امتیازهایی هم شد. اگر به‌راستی لازم بود که جایی به روابط نامشروع جنسی داده‌شود، باید این روابط در جای دیگری شیطنت کنند: یعنی آن جایی که بتوان این روابط را اگرنه در چرخهٔ تولید، دست‌کم در چرخهٔ سود جا داد. روسپی‌خانه و بیمارستان روانی همین مکان‌های تسامح‌اند: روسپی و مشتری و پاانداز، روان‌پزشک و بیمار هیستریک‌اش ــ به‌قول استفان مارکوس، آن «ویکتوریایی‌های دیگر» ــ به‌نظر می‌رسد لذتِ ناگفته را مخفیانه در زمرهٔ چیزهای محاسبه‌شدنی قرار می‌دهند؛ کلمات و رفتارها که مخفیانه مجاز شدند، به قیمت مقطوع روز مبادله می‌شوند. فقط در این جا است که رابطهٔ آزاد جنسی از حقِ داشتن شکل‌های واقعی، اما کاملا جزیره‌ای و گفتارهای مخفی، مهارشده و رمزگذاری‌شده برخوردار می‌شود. در همهٔ جاهای دیگر، پاک‌دینی مدرنْ حکم سه‌گانهٔ خود، یعنی حکم ممنوعیت، عدم وجود و سکوت را تحمیل